یادداشت های یک خانم معلم در روزهای قرنطینه؛ قسمت اول

یادداشت های یک خانم معلم در روزهای قرنطینه

پایگاه خبری گلونی بهاره حاصلیان: روزی و نان معلمی را پدرم در سفره‌ام گذاشت. درست است که نان آموزش و پروش نان و کباب چنجه یا نان و کباب بختیاری یا نان و روغن کرمانشاهی نیست. اما نان خشک و یا نان خالی خالی هم نیست.

نان آموزش و پرورش، نان و پنیری است که برکت زیادی هم دارد!

آنقدر که هرکسی را دندان‌گیر خودش می‌کند. طوری که دیگر نمی‌تواند از آن دل بکند. درست مانند نان بربری یا نان سنگک داغ با پنیر لیقوان تبریز و کمی گوجه و خیار نمک‌زده که از صد پرس چلو و خورش اعیانی هم بهتر و دلچسب‌تر است.

مادرم هم معلم بود. کلاً ایده پدرم این بود که شغل معلمی برای خانم‌ها بهترین شغل دنیا است.

یادداشت های یک خانم معلم

از سال دوم دانشگاه به بعد هر از چند گاهی به مادرم اشاره می‌کرد و می‌گفت :« به مادرت نگاه کن! هر وقت شما خانه هستید، او هم هست. تابستان، زمستان، تعطیلات نوروز یا حتا وقتی برف می‌آید. با شما از خانه بیرون می‌رود و با شما به خانه برمی‌گردد.

هم در اجتماع هم حضور دارد و هم به زندگی‌اش می‌رسد. از همه مهمتر همیشه با قشر جوان و پرانرژی روبه‌رو است. این چنین آدمی هیچ‌ وقت پیر نمی‌شود».

راست هم می‌گفت. مادرم بسیار پرشور وهیجان بود. هنوز هم پرانرژی و پر نشاط است.

با وجود اینکه سنی از او گذشته است با کوچکترین نوه‌اش تمرین می‌کند تا روزی نوه‌اش را به آروزیش که «علیرضا بیرانوند» شود، برساند. هر کاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد. گاهی خودش در دروازه می‌ایستد گاهی نیز نوه را در دروازه می‌ایستاند.

خلاصه کلام…

مثلی است که می‌گوید :« کلام تو، عصای معجزه‌گر توست» و آنقدر پدرم گفت و گفت و گفت که دست روزگار نیز مرا به سمت معلمی کشاند.

نان معلمی را به توصیه پدرم خوردم و بدجور هم برایم ساخت. عاشقش شدم!

اما اکنون بعد از گذشت بیست و خرده‌ای سال از کارم و به خصوص در این شرایط قرنطینه که آموزش از منظر معلمین هیچگاه تعطیل نیست، فهمیده‌ام که در بطن آموزش و پرورش نان داریم تا نان!

مثلاً‌ معلم‌های ریاضی و فیزیک و شیمی، نان را نه تنها در سرکلاس بلکه حتا در روزهای قرنطینه باید از زیر سنگ در بیاورند.

از تدریس سر کلاس و فیلم‌برداری‌های تخصصی در فضای مجازی در این شرایط قرنطینه گرفته تا تصحیح برگه‌های دانش‌آموزان و الان هم دانلود و بررسی تمرینات و مسائل حدوداً ۱۶۰ تا ۲۰۰ دانش‌آموز که تازه تک تک ارسال می‌شوند.

در حالیکه برای بعضی از همکارانم مثل مربیان هنر یا تربیت بدنی، نانشان خودبه‌خود دلیوری می‌شود سمت خانه‌شان!

همان مثل که می‌گوید کلام تو عصای معجزه‌گر توست ادامه‌ای دارد که می‌گوید :« آرزویت را دقیق و واضح بگو! تا هستی ناآگاهانه آرزویی که به نظرش بهتر است را برآورده نکند».

چند وقت است که از تدریس در فضای مجازی کلافه و پریشان هستم. همه‌اش فکر می‌کنم کاش پدرم هم این روزها را هم پیش‌بینی کرده بود!

پایان پیام

کد خبر : 161095 ساعت خبر : 7:36 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=161095
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات