گلونی

ازدواج اجباری راه‌حل درستی است یا ازدواج آسان؟

ازدواج اجباری

ازدواج اجباری راه‌حل درستی است یا ازدواج آسان؟

ازدواج اجباری راه‌حل درستی است یا ازدواج آسان؟

به گزارش گلونی ازدواج خوانی است که این روزها رستم هم نمی‌تواند از پس آن برآید

رئیس اتحادیه لوازم خانگی تهران گفت:

میزان ازدواج در این شرایط کمتر شده و تقاضایی برای خرید جهیزیه در بازار وجود ندارد.

ازدواج اجباری یا ازدواج آسان؟

امیدواریم کمبود کالا نداشته باشیم، در این رابطه شرکت‌های تولیدی به مسئولان وعده دادند که نیاز بازار را تامین خواهند کرد.

کم شدن میزان ازدواج رابطه مستقیمی با گران شدن وسایل و ملزومات منزل دارد.

لوازم خانه طوری گران شده که قبلاً با یکی از آنها می‌شد یک خودرو خرید.

منظورمان از قبلاً زمان پدرمادرهای‌مان نیست. همین سه، چهار سال پیش را می‌گوییم.

حالا شما فکر کنید خانواده عروس بخواهند یک جهیزیه آبرومندانه تهیه کنند برای این کار احتمالاً پدر عروس مجبور می‌شود تا ده، بیست سال آینده زیر بار قرض برود تا بتواند وسایل را بخرد و اتفاقاً وقتی به بانکی برای وام گرفتن می‌رود پدر داماد را می‌بیند که برای تهیه سرویس طلا تقاضای وام کرده است.

با این شرایط چطور می‌شوند تقاضا برای خرید جهیزیه در بازار وجود داشته باشد؟

این روزها احتمالاً پدر مادرها فرزندان خود را به مجرد ماندن و لذت بردن از دوران مجردی بیشتر تشویق خواهند کرد و از صبح تا شب و به نوبت در کنار فرزند می‌نشینند و از مزایای مجردی طوری تعریف می‌کنند که خودشان هم افسوس این دوران را می‌خورند و در حالی‌که آهی از حسرت سر می‌دهند رو به فرزندشان می‌گویند «عزیزم وقتی مجردی نمی‌دونی چه لحظات شیرینی رو سپری می‌کنی، ولی وقتی متأهل شدی تازه می‌فهمی چی رو از دست دادی».

و این شرایط طوری پیش می‌رود که فرزندان مجبور می‌شوند از مزایای دوران متأهلی بگویند تا پدر مادر را با هم آشتی دهند و بنیان خانواده را که رو به گسستن می‌رفت محکم کنند.

این روزها ازدواج آسان معنی ندارد. آسان‌ترین ازدواج هم آن‌قدر هزینه و خرج دارد که نه‌تنها جوانان، بلکه خانواده‌ها، و خانواده‌های خانواده‌های آنها هم از پس مخارج برنمی‌آیند.

البته همه جا استثنا وجود دارد و این‌جا هم آقازاده‌ها جدا هستند. روی صحبت ما مردم عادی و معمولی است.

همان‌ها که حقوق‌شان به وسط برج نرسیده تمام می‌شود و بعد، زمان انگار به پایش وزنه‌های چندتنی بسته شده تکان نمی‌خورد و یک شبانه روز از بیست و چهار ساعت به چهل وهشت ساعت افزایش پیدا می‌کند.

ازدواج، خوانی است که رستم هم اگر بود نمی‌توانست از پس آن برآید، اعلام انصراف می‌داد و با رخش به کوه و بیابان فرار می‌کرد.

پایان پیام

نویسنده: راضیه حسینی

خروج از نسخه موبایل