بوچری همان قصابی است منتها کمی لاکچری
به گزارش گلونی در روزها و ماههای اخیر مشاهده شده در بالای شهر تهران برخی مغازهها بر سردر خود تابلوی بوچری نصب کردهاند. اما این مغازهها چه چیزی برای فروش دارند؟
وقتی وارد این مغازهها میشوید میبینید که وارد قصابی شدید. اما هیچ کجای مغازه واژه قصابی دیده نمیشود. بوچری یعنی قصابی ولی چرا این قصابهای عزیز این واژه را به جای قصابی نصب کردند؟
آیا خیال میکنند در پاریس زندگی میکنند؟ آیا اعضای تیم پاریسنژرمن در آن محله زندگی میکنند و معنای قصابی را نمیدانند و این قصابها مجبورند از این واژه استفاده کنند؟
بوچری همان قصابی است
انگار اگر بگوییم بوچری کرونا نمیگیریم.
برخی از واژهها به این دلیل وارد زبان فارسی میشوند که معادل فارسی آن وجود ندارد. مثلاً وقتی تلویزیون وارد ایران شد، کلمه فارسی که معنای تلویزیون را برساند در زبان ما وجود نداشت و ما به ناچار از همان کلمه تلویزیون استفاده کردیم.
اما آیا قصابی هم در زبان ما نبوده که این دوستان چارهای جز استفاده از کلمه بوچری پیدا نکردند؟
حالا اگر از خودشان سابقه فعالیتشان را بپرسید میگویند ما هفت پشتمان در همین محل قصابی داشتند و نمیگویند مثلاً پدربزرگ خدابیامرز ما بوچری داشته.
چون خودشان هم میدانند که آن مرحوم عمرا معنی بوچری را میدانسته. پس وقتی این شغل معادل فارسی دارد چرا این عزیزان از واژه بوچری استفاده میکنند؟
پاسخ روشن و شفاف است. کلاس کاری. بله. خب زشت است بالاشهر تهران میان مایهدارها قصابی داشته باشی. اصلا خود مشتری پس میزند. یعنی شما انتظار دارید طرف از ماشین شاسیبلند ۳ میلیاردی پیاده شود برود داخل قصابی؟
خب معلوم است که نمیرود قصابی. میرود بوچری. بوچری واژهای است که به لاکچری میآید. پیشتر از این همین اتفاق در مورد بقالیها افتاده بود. آدمهای باکلاس خجالت میکشیدند بروند بقالی و مثلاً تلفنشان زنگ بخورد و بگویند بقالی هستم.
برای همین واژههای سوپری، مینی سوپر، هایپر و هایپر مارکت وارد شدند. فکرش را بکن. تلفنت زنگ بخورد و جواب بدهی: من تو هایپرم. چقدر کلاس دارد! چه شیک است.
از این پس باید منتظر وارد شدن کلمات باکلاس دیگری به جای خیاطی و نانوایی و… هم باشیم.
پس اگر دیدید یک نفر با یک سنگک دورو خاشخاش از یک مغازه که بالایش نوشته شده بود بَکِری مش ماشاالله خارج شد تعجب نکنید. بکری همان نانوایی باکلاسهاست.
پایان پیام
نویسنده: محسن فراهانی