بحث بر سر قدرت به نزاع داخلی منجر شد

بحث بر سر قدرت به نزاع داخلی منجر شد

به گزارش گلونی اگر از شما بخواهند مانند دوران مدرسه انشایی با موضوع «تابستان خود را چگونه گذرانده‌اید» بنویسید چه خواهید نوشت؟

این موضوع، تمرین کلاس طنز نویسی با رضا ساکی است که به صورت آنلاین در گلونی برگزار می‌شود.

برخی از مطالب شرکت‌کننده‌ها را با هم می‌خوانیم:

تابستان رو به اتمام است اما این‌ها هنوز به وعده‌ی خود برای ساخت واکسن عمل نکرده‌اند.

 نابسامانی‌ها و وعده‌ها در این مملکت هیچ‌ وقت تمامی ندارند.

در این روزهای سخت کرونا و گرانی و قیمت دلار و دعواهای داخلی و خارجی و بی‌کفایتی همیشگی دولت‌مردان ایرانی، تصمیم گرفتم راهی برای نجات ملت فرهیخته و آریایی ایران پیدا کنم.

پس از تحقیقات بسیار به این نتیجه رسیدم مردم فرهیخته‌ و  همیشه در صحنه ایران به سلطنت ارادت خاصی دارند، من هم برای این‌که دینم را در قبال این ملت صبور و فرهیخته انجام دهم تصمیم گرفتم شاه شوم تا بتوانم با انتخاب این پست خطیر، بار بزرگی را از دوششان بردارم.

تابستان وقت مناسبی بود برای استراحت، قبل از شروع این مسئولیت بزرگ که بر شانه‌هایم سنگینی می‌کند.

اتفاقات مهم در این کشور در زمستان می‌افتد از این رو پاییز برای شروع وقت مناسبی است.

وقت زیادی داشتم برای تمرین شاه شدن، نباید کار زیاد سختی باشد.

همین‌که شاهی برای مردم شوم کافیست.

مهم این است که طرف‌داران خودم را پیدا کنم، برای هر کاری تنها خواستن مهم است و بس، برای مابقی خدای ایران و ایرانی همیشه بزرگ است و روزی‌رسان.

بحث بر سر قدرت به نزاع داخلی منجر شد

ادعای شاهی را از خانه شروع کردم.

پدرم برای دست‌بوسی نیامد، شعارهای چپ‌گرایانه داد اما مادرم ذوق مادرانه‌اش را دریغ نکرد و مثل همیشه به من افتخار کرد.

بحث بر سر قدرت، به نزاع داخلی منجر شد.

منتظر خواهر دکترم ماندیم تا از بیمارستان برگردد، کارش زیاد است و جان‌ فرسا.

چون تنها پزشک بدون سهمیه در بین ۴۲ پزشکی است که به دلیل داشتن سهمیه، نیاز به علم که نه اما همیشه نیاز به پول و استراحت کافی دارند.

بالاخره آمد و میانجی‌گری کرد بر سر دولتی مسقل. تصمیم گرفتیم به پادشاهی مشروطه و دولتی فدرالی رضایت دهیم.

سوسیال دموکرات‌ها را به سنا راه ‌می‌دهیم، با چین و روسیه ‌هم‌پیمان می‌شویم و این‌گونه که دست ما با کارگرها و چپ‌ها در یک کاسه است توانستیم پدر را به سازش راضی کنیم.

صبح‌ها، نون و پنیر و خاویار ایرانی صادراتی در شأن شاه ایران و ایرانی میل می‌کردیم و شب‌ها با کارگرها و داس، عکس سلفی می‌گیرفتیم تا همه اقشار جامعه را از خود راضی نگه داریم.

چند روزی است به این‌نتیجه رسیدم به دلیل بودن دست‌شویی و حمام در اتاقم، یک هیچ نسبت به دیگر اعضای خانواده جلو هستم و می‌توانم به خاطر خلای مسقل ادعای استقلال هم بکنم.

مگر زندگی جز تخت و دست‌شویی چیز دیگری است؟!

از اتاقم شروع می‌کنم و ادعای حکومت خودمختار می‌کنم.

باید با هم‌پیمان‌های خارج نشینم مذاکراتی داشته باشم در باب دلارهایشان.

نیاز است دلارهایشان را بگیرم و بقیه خانه را هم برای خودم کنم.

وقتی قدرت پدر را تضعیف کردم، خواهر و مادرم را نیز به میز مذاکره می‌کشانم.

خواهرم حتما پیشنهاد کشوری بر پایه سرمایه‌داری می‌دهد اما من با واگذاری وزارت بهداشت به او، ریش و قیچی را دست خودش می‌سپارم و قانعش می‌کنم برای داشتن پایه‌های مستحکم حکومت نیاز است خاندان ما همیشه ظاهر را حفظ کند.

مادرم را به عنوان نماینده ایران می‌فرستم شورای امنیت سازمان ملل که با همه سازش کند تا دنیا جای قشنگتری برای زندگی شود.

پست‌های وزارت را تقسیم کرده‌ام.

همه چیز‌ را خیلی سریع، برنامه‌ریزی شده و بر پایه‌ی علم جلو می‌برم.

نزدیکان اصلحی دارم با گروه خونی مناسب.

برای شروع سلطنتم، بهتر است از معطمدینم شروع می‌کنم.

 روزهای خوبی در راه نژاد پاک آریایی است و هدف خدمت به خلق و خلق‌الله.

پایان پیام

فریال مرادی

کد خبر : 172456 ساعت خبر : 10:56 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=172456
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات