پراید صد میلیونی خرج کرونا شد

پراید صد میلیونی خرج کرونا شد

به گزارش گلونی اگر از شما بخواهند مانند دوران مدرسه انشایی با موضوع «تابستان خود را چگونه گذرانده‌اید» بنویسید چه خواهید نوشت؟

این موضوع، تمرین کلاس طنز نویسی با رضا ساکی است که به صورت آنلاین در گلونی برگزار می‌شود.

برخی از مطالب شرکت‌کننده‌ها را با هم می‌خوانیم:

آقای ساکی، اوستای قدیمی‌ام، را دیدم گفت:«چطوری پسر، تابستان چه کردی؟»

گفتم: «والله اوستا چه عرض کنم این کرونا که آمد، تعطیلات نتوانستیم به شمال برویم و تنی به آب بزنیم.

گفتیم نمی‌رویم سفر، تا شکستش بدهیم. وقتی گفتند راه‌ها باز شده، به غلام و اصغری گفتم قلیان، سیخ، منقل، شورتِ اضافه، ماسک، چادر و الکل را بردارید بزنیم به جاده.

البته فکر ناجور نکنیدها الکل کروناکش با آواز کرونا شکستت می‌دهیم و صدای هایده «نگونگو نمیام.» با غلام و اصغری راه افتادیم.

با بنزین ۳تومانی و پراید ۱۰۰میلیونی و مرغ ۲۰ تومانی زدیم به دل جاده.

 یعنی آن‌قدر جاده مالامال از سربازان شکست کرونا به صف بودیم که حتی با پراید ۱۰۰ میلیونی و بنزین ۳ تومانی نمی‌توانستیم یک لایی خشک وخالی بکشیم.

 بعد از۱۵ ساعت رسیدیم. لب آب چادر را علم کردیم و شن پر از آشغال را بوسیدیم.

 از ذوق این‌که دیدم اصغر و غلام لخت شدند و خود را به امواج آب سپردند و روی آب  می‌خوانند کرونا را شکست دادیم، وقتی به خود آمدم من هم وسط آب بودم  و با خودم گفتم این آب هر کثافت و لجنی دارد جز کرونا.

 با احساس پیروزمندانه وقتی پیرزنی را دیدم که پیژامه‌اش را  بالا زده تا پاهایش آفتاب بخورند گفتم کرونا شکستت دادیم.

 خلاصه شب خوش گذراندیم و قلیان را ری به ری الکلی کردیم و حالش را بردیم.

 باز در راه بازگشت شکر خدا کردیم که پراید ۱۰۰ میلیونی، بنزین ۳تومانی، مرغ ۲۰ تومانی، الکل، ماسک و امنیت داریم و مرفه بی‌درد هستیم.

 ۱۵ ساعت هم در راه بازگشت بودیم.

پراید صد میلیونی خرج کرونا شد

دو روز بعد صبح از تن درد توان ایستادن نداشتم حس می‌کردم در تنم سرب داغ فرو می‌کنند.

 گفتم چاییدم. زنگ زدم اصغر جواب نداد، بعد غلام که برادرش جواب داد اصغر و غلام کرونا گرفتن بیمارستان هستند.

 دیگر سرم سیاهی رفت افتادم وقتی به هوش آمدم فهمیدم چند روز آی سی یو بودم و برای درمانم مجبور شدند پراید ۱۰۰ میلیونی‌ام را بفروشند و با دلار ۲۳ هزارتومانی برایم دارو بگیرند.

 از ته دل می‌خواستم فریاد بزنم کرونا ما شکستت می‌دهیم که صدا در گلویم شکست و تبدیل به شیشکی شد.

پایان پیام

نویسنده: آناهیتا فراهانی