گلونی

 معنی زندگی را هر بار که نوشتم، عوضش کردند!

معنی زندگی

معنی زندگی را هر بار که نوشتم، عوضش کردند!

 معنی زندگی را هر بار که نوشتم، عوضش کردند!

به گزارش گلونی یک آدمی است به نام دنیل مارتین کلاین که می‌رود دانشگاه هاروارد و فلسفه می‌خواند. چرا؟ چون واقعا می‌خواهد بداند از کجا آمده و آمدنش بهر چه است؟

بعدش، در دفترچه‌اش از این فیلسوف و آن فیلسوف، جمله‌ی قصار می‌نویسد.

درست همانطوری که همه‌ زیر پست‌های اینستاگرامشان همین کار را می‌کنند.

منتهی این طرف دانشجوی فلسفه بوده و به هرحال، حواسش بوده که آن جمله‌ها، چیزهای خوبی باشند.

تازه فقط به خود جمله‌ها اکتفا نمی‌کرده؛ زیرشان هم مقداری تفسیر می‌نوشته.

حالا بعضی وقت‌ها این تفسیرها، واقعا تفسیر بوده‌اند و بعضی وقت‌ها هم صرفا زیر جمله‌ی قصار آن فیلسوف بزرگوار نوشته:«کمک!»

نیم قرن بعد، آقای کلاین، دفترچه جمله‌های قصارش را باز می‌کند و می‌بیند که:« آه! امان از جوانی! چه روزگار خوشی بود.

چقدر سبک سر بودم که فکر می‌کردم با این چیزها می‌توانم بفهمم چطور باید زندگی کنم.

اصلا این فیلسوف‌هایی که چند قرن پیش زندگی کرده‌اند چطور می‌خواسته‌اند به من یاد بدهند چطور زندگی کنم؟»

معنی زندگی را هر بار که نوشتم، عوضش کردند!

و بعد از مسخره کردن و نکوهش دوران جوانی، یکهو یادش می‌افتد که خب واقعا هنوز هم با هفتاد و اندی سال سن، هنوز کاملا مطمئن نیست چطور باید زندگی کند.

به هر حال، هر چه که بود، تصمیم گرفت که آن دفترچه‌اش را بازنویسی کند و این کتاب را برای ما بنویسد.

حاصل این شد که شما در هر بخش این کتاب، یک جمله‌ی قصار از فیلسوف مورد نظر می‌بینید و بعدش هم تفسیر و توضیحی در مورد آن جمله.

مثلا یک جاهایی در مورد این گفته که این جمله دقیقا چرا به درد آن دوره‌ خاص از جوانی‌اش می‌خورده یا جای دیگری، توضیح داده که چرا نمی‌تواند با این نظر فیلسوف ارتباط برقرار کند.

یک طورهایی می‌توان گفت که آن جمله‌های قصار را، به داخل زندگی کشیده و نمودشان را نشانمان داده است.

هرچند که تفسیرها، آنطور که احتمالا ذات فرهیخته‌تان انتظار دارد، ثقیل و فیلسوفانه نیستند. طنز و خنداننده هستند و شما می‌توانید با خیال راحت از آن لذت ببرید.

با این حال، ممکن است که این رفتار ویراستار نشر چشمه که به جای ویرگول گذاشتن، از علامت ساکن استفاده می‌کند، روی مختان برود.

که خب چاره‌ای نیست. چون به جز نشر چشمه، نشر دیگری این کتاب را چاپ نکرده. مطمئنم خود کتاب آنقدر جالب است که بتوانید به خاطرش شیرین‌ کاری‌های ویراستار نشر چشمه را تحمل کنید.

پایان پیام

نویسنده: ساینا محمدیان

خروج از نسخه موبایل