کتاب روایت دلخواه پسری شبیه سمیر داستان عجیبی دارد
کتاب روایت دلخواه پسری شبیه سمیر داستان عجیبی دارد
ارکستر سمفونیک را دیدهاید؟ مجموعهای از سازهای مختلف با نواهای متفاوت. رهبر ارکستر میایستد و به اشارهاش هر سازی، نوایی را مینوازد.
به گزارش گلونی کتاب روایت دلخواه پسری شبیه سمیر هم ارکسترسمفونیکی است از روایتهای مختلف اهالی دارالسلام بزرگترین قبرستان جهان. نویسنده به هر یک از ساکنان این وادی به وقت مناسب اجازه میدهد تا ساز خودش را بنوازد و ماحصل آن میشود نوای روایت دلخواه…
نام کتاب: رمان روایتِ دلخواه پسری شبیه سمیر
نویسنده: محمدرضا شرفی خبوشان
انتشارات: شهرستان ادب
تعداد صفحات: ۲۱۵
رزمنده نوجوان ایرانی که با دستکاری شناسنامهاش راهی جبهه شده. از قضا او بسیار شبیه سمیر سرباز عراقی است که به اجبار عازم جنگ ایران و عراق شده و مفقود الاثر است.
پدر سمیر نیروی امنیتی است، رزمنده ایرانی را از میدان نبرد نجات میدهد و در دارالسلام مخفی میکند. اما روزی نیروهای امنیتی عراق به قبرستان یورش میبرند…
نویسنده راویان مختلف از ساکنان وادی السلام را برای پسری شبیه سمیر گرد هم جمع میکند تا اقامت امام در عراق را برایش روایت کنند.
روایت شیخ غریق ورامینی از کشتار فیضیه، روایت ابوسمیر و امسمیر از کودتاهای عراق، حکایتهای خشنِ لطیف عبدالله سلطان که کارش قصابی انسان است در استخبارات، روایت راننده تاکسی که امام و سید مصطفی را از فرودگاه به مهمانخانه برد، روایت آن که در ترکیه همسایه امام بود، روایت کارگر عراقی که در حفر آثار باستانی کاربلد و راه بلدِ باستان شناسان اروپایی و آمریکایی شده بود.
روایتها در هم تنیده میشوند، روایت ایران و عراق دو همسایه آشنا. مسلمان نیست کسی که از همسایهاش بیخبر باشد و روایت دلخواه پسری شبیه سمیر از تاریخ همسایه دیوار به دیوار میگوید.
شعار ایران و الاعراق لایمکن الفراق تنها یک شعار نیست پیشینه دو ملت است. ملتی که تاریخ نداند محکوم به تکرار تاریخ است. تاریخِ تمدنهای بینالنهرین و بابل تا کربلا و و کودتا و برسیم به اقامت سید روح الله.
نویسنده همان رفت و برگشت بین گذشته و حال در «بیکتابی» را اینجا هم پیاده کرده تا مخاطب را بدواند دنبال داستان.
این کتاب در زمره رمانهای راوی تاریخ است همان که چندسال پیش رهبر جای خالیشان را تذکر داده بود.
روایتِ عرب زبانها با کلمات شکسته بسته عربی، کتاب را برای آنها که عربیدان نیستند کمی سختخوان خواهد کرد.
اما اگر قرار باشد روزی مسابقه طراحی جلد کتاب برگزار شود بی شک، جلد خلاقانه این کتاب با آن پلاستیک و تصویر قدیمی امام که با نخ به جلد دوخته شده و کوکهایش حس غریبی را زیر انگشت ایجاد میکند، رقیبی ندارد.
و در آخر اینکه آقای شرفی خبوشان روایتگری خلاق است. بعد از خواندن هر اثری از ایشان مشتاق خواندن باقی نوشتههایشان میشوم.
بخشی از کتاب:
«قرار نبود کسی عکس را بدوزد به لباس خاکیاش. عکس توی یک مشمّای نرم، پرس شده بود. گفتند اگر اسیر شدید، این عکس را با شما نبینند، بهتر است. اگر ببینند، اذیتوآزارشان بیشتر میشود. من یکجوری به غیرتم برخورد. گفتم حالا که اینطور گفتید، نخ و سوزن برمیدارم، عکس را میدوزم همانجایی که باید باشد؛ درست روی قلبم».
برای خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
پایان پیام
نویسنده: سمیه رستمی
کد خبر : 175894 ساعت خبر : 4:56 ب.ظ