در جستجوی آفتابه ایرانی در نیویورک آمریکایی
در جستجوی آفتابه ایرانی در نیویورک آمریکایی
به گزارش گلونی «اتاق ناتمام» قصههایی است از نیویورک:
روزهای اول سکونت من در خانه آن رفیق قدیمی روزهای جالبی بود.
در قسمتی از بروکلین بودیم که برای من تداعی حسنآباد را میکرد.
بیشتر بهخاطر نوع نمای قدیمی ساختمانهایش.
کلا شلوغی و کثیفی شهر و جمعیت زیادی که بیشترشان از شهر یا کشور دیگری به آنجا مهاجرت میکنند، حس غربت کمتری به آدم میدهد یا حداقل برای من اینطور بود.
به نظر من یکی از اولین چالشهای زندگی در فرنگ تفاوت س.ب ما و آنهاست.
در جستجوی آفتابه ایرانی در نیویورک آمریکایی
لابد میپرسید س.ب چیست؟
همان دبلیو سی فرنگیهاست. دوستی دارم که هربار در خانهمان میخواهد به دستشویی برود میگوید، میروم سرویس بهداشتی، ما هم کارش را راحت کردیم و گفتیم حداقل بگو س.ب و خودت را راحت کن.
آخر س.ب چه کم از دبلیو سی دارد؟ چیزی کم که ندارد هیچ، یک شلنگ هم بیشتر دارد.
خلاصه در روزهای اول بهشدت دنبال چیزی شبیه آفتابه بودم که خوب ماتحتنشورها همچین چیزی بهکارشان نمیآید و طبیعتا نه آنلاین پیدایش کردم نه آفلاین. تا اینکه با مغارهای به نام Dollar Store آشنا شدم در محلهمان.
این مغازهها به مثال قارچ تقریبا در هر محلهای چندتایی از آنها میروید، کالاهایی که میفروشند اکثرا از کشور چین آورده شده و قیمتهای بسیار ارزانی دارند.
گاهی با یک دلار یا حتی کمتر میشود چیزهای بهدرد بخوری خرید، البته که اگر بحث کیفیتش را به میان نیاورم خودم سنگینتر و باوقارتر خواهم ماند.
بالاخره در آنجا آبپاشی پیدا کردم که برای آب دادن به گلها بود و بیشباهت به آفتابه ما نبود، البته در قیافه نه در سایز.
کامل بهخاطر دارم ۲.۹۹ دلار پولش را دادم و خوشحال از خرید و حل کردن این معضل بزرگ، پیاده به خانه برگشتم و در کل مسیر آهنگ خونه ما دور دوره مرجان فرساد را گوش دادم. آدمیزاد است و مازوخیسمش دیگر.
این داستان ادامه دارد…
پایان پیام
نویسنده: تارا هادوی
کد خبر : 179208 ساعت خبر : 8:00 ق.ظ