رقص دردسرساز شمارهها با ضرب شش و هشتی
به گزارش گلونی اگر فکر کردهاید روزی مشکلاتم تمام میشود، باید بگویم: خیر! هرروز یک موضوع جدید برای این سین و شینهایم وجود دارد.
مدتی قبل در فکر بودم یک سیم کارت جدید برای خودم بگیرم.
مثلاً یک شماره اختصاصی که فقط برای کار و هرجایی که بیدلیل شماره آدم را میگیرند، باشد و شماره قدیمی را هم نگه دارم برای دوستان نزدیکم.
نشسته بودم و فکر میکردم که چه شمارهای را انتخاب کنم. حالا از شانس من بین این همه عدد باید عدد مورد علاقهام شش و هشت باشد.
در تمام نامهای کاربریام هم یک شش یا هشت جا دادهام. انگار اگر نباشد معلوم نمیشود که این من هستم.
وجود عدد هشت مهر تأییدی بود بر درستی هویت من! خلاصه هرجا توانستم یک هشت و اگر نشد یک شش، اگر آن هم نشد، انواع ترکیبات شش و هشت و خلاصه هرچه که به این دو عدد مربوط میشد را جا دادهام.
با خوشحالی که میتوانم یک شماره تلفن دلخواه برای خودم انتخاب کنم، به سایت شرکت خدماتی رفتم.
تمام شمارهها را بررسی کردم و بعد از ساعتها وقت گذاشتن که مبادا شمارهای از زیر دستم در برود، شماره مورد نظرم را انتخاب کردم.
مبلغ خیلی بیشتری هم پرداخت کردم بابت انتخاب شماره دلخواهم. تأیید را زدم و سیم کارت خریداری شد.
رقص دردسرساز شمارهها با ضرب شش و هشتی
سیم کارتم را گرفتم و خوشحال به پدرم گفتم بالاخره سیم کارتم را گرفتم. شمارهاش را از من پرسید. با هیجان گفتم: «خیلی قشنگ است! خودم انتخابش کردم. ۸۸۶۱۶۸…۰۹»
اما وقتی شماره را به پدرم گفتم متوجه شدم شماره خوبی انتخاب نکردم. پیش خودم فکر کردم: «حالا هرجا میروم مدام باید تکرار کنم و این اعداد باعث میشوند همه متوجه شوند که شین من میزند».
پدرم سعی میکرد جدی باشد و نخندد. چرا زودتر به فکرم نرسیده بود.
خنده ناامیدانهای کردم و تصمیم گرفتم این خط را به خدای بزرگ بسپارم و همان خط قبلی را استفاده کنم. خطی که با ذوق خریده بودم را بدون استفاده در گوشه کمد گذاشتم. نمیخواستم مثل رمز عابر بانکم باشد. آن هم پر بود از شش و هشت.
آنقدر مجبور بودم تکرارش کنم و خنده دیگران را ببینم که در آخر رمزم را عوض کردم. ولی خب هنوز یک هشت در نام کاربریام دارم که وجودش من را خوشحال میکند.
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان