چه کتابی بخوانیم؟ راه درست انتخاب چیست؟
چه کتابی بخوانیم؟
به گزارش گلونی گاهی وقتها کتابی را مدتها در خانه داریم. گوشه کتابخانهمان آرام و بیصدا نشسته و همیشه با خود میگوییم به زودی شروع میکنم به خواندنش؛ و این به زودی، ماهها و گاهی سالها طول میکشد.
وقتی شروع به خواندنش میکنی میبینی عجب گنجی را داشتی و خودت نمیدانستی! پاسخ بسیاری از پرسشهایت را در آن مییابی. راه حل برخی مشکلاتت را هم.
چه کتابی بخوانیم؟
مثلا همیشه با جرم سماور و کتری مشکل داشتی، انواع راهحلها را هم امتحان کردهای. محلول جرمگیر، پودر جرمگیر، انداختن جرمگیر فلزی در سماور، تراشیدن رسوبات ته کتری و… هیچ کدام هم کامل مشکلت را حل نکرده است.
تا اینکه در یک کتاب راجع به تغذیه میخوانی: «جوشاندن پوست سیبزمینی رسوب ته کتری و سماور را کنده و از بین میبرد».
باورت نمیشود به همین سادگی. سیب زمینی که همیشه در خانه داشتی و پوستش را دور میریختی، در دسترسترین راهحل مشکل تو بوده آنوقت تو از این مغازه به آن فروشگاه، از این صفحه مجازی به آن سایت خانهداری دربهدر دنبال چاره بودی؛ غافل از اینکه راه حل مشکل تو در همان کتاب تغذیهای بوده که مدتها گوشه کتابخانهات خاک میخورده.
شاید اگر چند کتاب راجع به خانهداری هم میخریدی اینقدر راحت تو را راهنمایی نمیکرد.
مثال دیگر اینکه تو همیشه در دوستیابی مشکل داشتهای. در تمام چهل سال عمرت حتی چهار دوست نتوانستهای پیدا کنی.
همیشه از خودت میپرسی چرا من نمیتوانم دوستی پیدا کنم؟ در حالیکه خواهر و برادرم هر کدام حداقل سی، چهل دوست دارند؟
چند کتاب راجع به دوستیابی میخری و میخوانی. هر کدام راهنماییها و گامهایی برای دوستیابی به تو معرفی میکند ولی تو باز هم موفق نمیشوی.
جایی نقل قولی از بزرگی میخوانی که: «ناتوانترین مردم کسی است که در پیدا کردن دوست ناتوان باشد.» با خودت میگویی پس آن ناتوانترین مردم منم! ولی چرا؟ و این چرا همیشه یک گوشه ذهنت هست.
روزی یک کتاب که سالها پیش در زمینه فرزندپروری خریده بودی ولی فرصت خواندنش هیچ وقت دست نداده بود را ورق میزنی.
ناگهان در یک خط کتاب جواب سوالت را پیدا میکنی. نوشته: «کودکانی که در سالهای نخست زندگی از حضور فعال پدر بیشتر بهره میبرند، در آینده خوش مشربتر میشوند و آسانتر دوست پیدا میکنند».
چه کتابی بخوانیم؟
تو به گذشته برمیگردی. دوران جنگ تحمیلی و حضور پدرت در جبهه در همان سالهای نخست زندگیت! متوجه میشوی که جواب سوالت نه در کتابهای دوستیابی که در یک کتاب فرزندپروری بوده است. کتابی که مدتها در خانه داشتی.
ما گاهی کتابهای جدید بسیاری در یک زمینه خاص با قیمتهای زیاد میخریم و میخوانیم. ولی در نهایت پاسخ پرسش یا راه حل مسالهمان را در همان کتابهای کهنه و خاک خورده گوشه کتابخانهمان پیدا میکنیم.
یک مثال دیگر: بیماریای همهگیر میشود. با نگرانی دنبال کتابهای پزشکی تازه چاپ میگردی که قیمتشان بسیار بالاست.
سایتهای پزشکی و علمی را زیر و رو میکنی تا بفهمی چطور میشود از این بیماری مهلک در امان بود؟
باز خیلی اتفاقی یکی از همان کتابهای قدیمی که از کتابخانه پدر برداشتهای برایت راه گشاست. نوشته: «در گذشته هنگام بیماریهای واگیردار از گشنیز استفاده میکردند. شما هم هر وقت بیماری همهگیری پیدا شد از آن استفاده کنید».
گشنیز که همه جا و همیشه در دسترس است، امتحانش هم که مجانی است.
بیایید در آستانه هفته کتاب با این یار بیزبان آشتی کنیم. لازم نیست حتما کتابهای تازه چاپ با جلدهای رنگی و به روز و قیمتهای گزاف بخریم.
گاهی همان کتابهای رنگ و رو رفته و دمده و قدیمی ده، بیست سال پیش که شاید همان سالها پیش خواندهایم و حالا فراموش کردهایم بیشتر به دردمان بخورد. خیالمان راحت باشد که بسیاری از کتابها تاریخ انقضا ندارند.
پایان پیام
نویسنده: سمیه فراهانی
کد خبر : 186926 ساعت خبر : 11:34 ق.ظ