کتاب آب انبار روایتی در شهری تاریخی

کتاب آب انبار روایتی در شهری تاریخی

آب انبار یکی از رمان‌های هوشنگ مرادی کرمانی است که نشر معین در سال ۱۳۹۱ چاپ کرده است.

به گزارش گلونی اتفاقات این داستان در شهر اتفاق می‌افتد.

اما شهری که فقط در تاریخ می‌توان آن را یافت.

شهری که مکتب‌خانه دارد. شیخ وبچه‌های مکتب در آن رفت و آمد می‌کنند.

ازهمه مهم‌تر شهری که در آن آب انبار وجود دارد.

آب انباری که این روزها حتی جز واژه‌های عمومی هم به حساب نمی‌آید.

آب‌انبارهایی که از آن‌ها جز ساختمان‌های رها شده باقی نمانده و کسی با آن آشنایی ندارد.

البته کسی هم تلاشی نمی‌کند تا این فضاها در ذهن مردم باقی بماند.

نشان دادن آب انبار و به تبع آن مشکل کم آبی از دیرباز درقصه، تنها یکی از نکات این داستان است.

مرادی کرمانی با نثری تاریخی و داستانی متناسب با موضوع داستان را روایت می‌کند.

داستانی که حول بچه‌های مکتب و گفت‌وشنود آن‌ها با شیخ‌شان اتفاق می‌افتد.

کتاب آب انبار روایتی در شهری تاریخی

به تبع حضور بچه‌ها پای بزرگترها هم به میان آمده و داستان گسترش بیشتری پیدا می‌کند.

موضوع اصلی داستان درباره حرص و طمع است.

حرص و طمعی که باعث می‌شود هر انسانی در هرسنی عزت‌نفس خود را زیر پا بگذارد.

روایت این داستان در دوره‌ای تاریخی نشان می‌دهد که تکبر و خودستایی مربوط به زمان حال نمی‌شود و انسان‌ها در تمامی اعصار درحال مبارزه با آن هستند.

شاید این موضوعات برای نوجوانان، مسئله‌ای دورباشد و نسل امروز خیلی به آن فکر نکند.

اما درهرحال با آن برخورد می‌کند و چه بهتر که با مطالعه این کتاب آگاهی خود را افزایش دهد.

مرادی کرمانی در بخشی از مصاحبه با سایت تبیان درباره این کتاب می‌گوید:« می‌دانید من چه کار کرده‌ام در این کتاب؟ بگذارید مثالی بزنم.

درگذشته و شاید هم امروز درهر مسجد روستایی، عبایی قدیمی و کهنه آویزان بود و هر کس هر حرفی داشت که لازم بود گفته شود آن عبا را می‌انداخت روی دوشش و حرفش را می‌زد و عبا را می‌گذاشت سرجایش.

در این کتاب هم من عبای قدیمی را انداخته‌ام روی دوشم و حرفی‌ زده‌ام که در عین قدیمی بودن تاریخ مصرفش نگذشته است.»

پایان پیام

نویسنده: سارا ملاعباسی