بلاگر کیست و چگونه کدورت‌های فامیلی را کم می‌کند

بلاگر کیست و چگونه کدورت‌های فامیلی را کم می‌کند؟

بلاگر: کسی که لاکچری زندگی می‌کند، فرد خوشحال، خوشبخت، خودمانی با فالوور‌هایش، عاشق، لاکچری.

بلاگرها روزمرگی‌های‌شان را باید به فالوورهای‌ کنجکاوشان گزارش بدهند.

همیشه یک Gps به آنها وصل است.

به گزارش گلونی بلاگرها در بین فالوورهای‌شان محبوبیت زیادی دارند و نان همین محبوبیت‌شان را می‌خورند.

بعضی از آدم‌ها به بلاگرها به چشم حل‌المسائل و همه چیزدان نگاه می‌کنند و در مورد مشکلات‌شان از آنها راه حل می‌خواهند.

بلاگرها رسالت مهمی دارند.

آنها باعث می‌شوند که کدورت‌های فامیلی کم شود.

قبلا مردم در زندگی فامیل و آشنا سرک می‌کشیدند و حرف و حدیث و کدورت پیش می‌آمد.

الان در زندگی آدم صد پشت غریبه سرک می‌کشند.

من هر وقت اینستاگرامم را چک می‌کنم تا حال و هوایم عوض شود، بیشتر هوایی می‌شوم.

بلاگرها همیشه غرق در خوشبختی هستند.

مدام در حال سفر و مهمانی و عوض کردن اثاث منزل و لباس هستند.

کرونا و وضعیت قرمز و گرانی نمی‌شناسند.

خانه‌های‌شان به قدری بزرگ است که چند خانواده در آن، جا می‌شوند.

سفره‌شان هم یک رنگین کمان کامل است. در یک فضای رمانتیک شمع روشن می‌کنند و شام می‌خورند.

بلاگرها کارگردان‌های خوبی هستند. هر چیزی که در پیج‌شان نشان می‌دهند، برایش از قبل طراحی کردند.

یعنی حاضرند از قصد خودشان را بسوزانند تا پماد سوختگی را تبلیغ کنند.

هر چیزی را هم تبلیغ می‌کنند قیمت‌هایش مناسب و ارزان است.

ولی خب ارزان آنها برای مردم عادی خیلی گران تمام می‌شود.

بلاگرهای متاهل همیشه در حال جشن گرفتن هستند.

یعنی از سالگرد همه مناسبت‌ها کلیپ درست می‌کنند.

بلاگر کیست و چگونه کدورت‌های فامیلی را کم می‌کند؟

لحظه‌ای که مهرشان به دل هم افتاد، لحظه‌ای که بند دل‌شان پاره شد، لحظه‌ای که شیرینی خوردند، شکلات خوردند، عسل خوردند و…

اگر بچه هم داشته باشند که نان‌شان در روغن است.

فرزندشان از سن پایین تبدیل به کودک کار می‌شود.

لحظه‌ای که آرزو کردند دامن‌شان سبز شوند، وقتی که فهمیدند دامن‌شان سبز شده، لحظه تعیین جنسیت، لحظه تولد، اولین چنگ گرفتن، اولین گاز گرفتن از همه و همه کلیپ حرفه‌ای درست می‌کنند.

من و مادرم هر وقت شب‌ها از وضع و اوضاع زندگی‌مان شکایت می‌کنیم، پدرم می‌فهمد که باز پیج بلاگرها را چک کردیم و تا یک هفته وای فای خانه را جمع می‌کند.

من یک مدت وسوسه شدم بلاگر شوم و بلاگروار زندگی کنم.

به زندگی سلام کردم جوابم را نداد.

برای خودم یک صبحانه مفصل درست کردم دلم نیامد بخورم از بس تزیین کرده بودم.

می خواستم کیک درست کنم، کیکم به قابلمه چسبید.

شب در خانه چند تا شمع روشن کردم و فضا را رمانتیک کردم.

یک‌هو صدای رعد و برق شدید آمد. از ترس روی شمع‌ها افتادم و فرش‌مان آتش گرفت.

سریع با لگن آب آتش را خاموش کردم.

خلاصه بلاگروار زندگی کردن دردسرهای خودش را دارد و آواز دهل از ز دور خوش است.

پایان پیام

نویسنده: سمیه سام‌خانیان

کد خبر : 185433 ساعت خبر : 1:21 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=185433
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات