درمان اختلال املایی با یک کتاب
درمان اختلال املایی با یک کتاب
اکابر قسمت پنجم
به گزارش گلونی پس از آن خفت وارده بر اینجانب از طرف ملانقط جان اینجانب برآن شدم که فکری اساسی برای املای خود کنم.
تصمیم بر این شد که در اکابر ثبتنام نموده و از سر، الفبای زبان مادری را در ذهن خود کپی کنم.
حالا که بزرگ شدیم قشنگ شدیم شاید بشود رفع مشکل کنیم.
برای روز اول اکابر همانند طفلی که ذوق کلاس اول را داشته باشد برای خرید لوازمالتحریر به شهرکتاب رفته تا دو خودکار بگیریم و بر دهان غلطنویسی مشتی حواله کنیم.
که ناگاه مردی وارد شد و چیزی گفت که مهرهی پنج و شش کمرمان در دم همانجا صدا داد!
پدری بود پریشانحال و سراسیمه به مسئول کتابها گفت کتابی میخواهم برای تقویت املا!
آه که تمامی آن روزهای نحس به یکباره مانند فیلم از جلوی چشمانمان رد شد.
مسئول کتابها گفت برای چه پایهای؟ پدر ادامه داد: ابتدایی.
مسئول گفت میدانم، چه پایهای؟ پدر گفت: املا دیگر فرق ندارد کلی املا کار کند!
درمان اختلال املایی با یک کتاب
همانطور که مهرههای ما صدا میداد نگاهی به مسئول کردیم مسئول به ما نگاه کرد دوتایی به پدر نگاه کردیم و میخواستیم نعرهها بزنیم و گریبان جر دهیم که املای کلی دیگر چیست؟
ما با این هیبت و جلال و جبروت پایه به پایه درس به درس کلمه به کلمه املا با ما کار کردند الان کارمان به اکابر کشیده و داریم از نو شروع میکنیم.
تو میآیی و میگویی کتابی میخواهی کلی املا کار کند وای به حال آن بچه بیچاره.
ما حالمان اینگونه، خدا به داد آن کودک برسد. لابد حساب و انتگرال و مشتق هم ته کتاب کار کند که چیزی از قلم نیفتد و کتاب جامعتر باشد.
دنیا در سر ما چرخ میزد که مسئول پاسخی دندانشکن داد!
گفت یک کتاب درمان اختلال املا داریم به کارتان میآید؟
با خود به فکر فرو رفتیم که شاید ما هم به جای اینهمه زحمت یکی یکدانه از آن کتاب را گرفته بودیم کارمان راه میافتاد!
پایان یپام
نویسنده: مریم مفیدی
کد خبر : 182590 ساعت خبر : 10:51 ب.ظ