قهرمان المپیک در ساختمان بیمه

قهرمان المپیک در ساختمان بیمه

آنچه پشت میز خدمت می گذرد هر چیزی را شامل می‌شود غیر از خدمت‌رسانی

به گزارش گلونی خروس‌خوان رفتم بیمه برای کار اداری.

در پاگرد اول، خوردم به یک آقای درشت هیکل که انگار قرار بود همان موقع دست‌هایش را پودر بربری بزند و برود زیر وزنه ۲۵۰ کیلویی.

سمت چپ پیشانی‌اش هم باد کرده بود.

گفت: «خانوم محترم یواش! پامو کتلت کردی».

گفتم: «آقا! من با ۱۵۰ سانت قد و ۴۵ کیلو وزن، هیچ رقمه نمی‌تونم پای شما رو له کنم! مگر اینکه خودتون دوست داشته باشید از پاتون کتلت تهیه کنند».

یک صدای آخ از طبقه اول شنیدم.

طبقه اول، خانمی پشت پیشخوان نشسته بود که بالای سرش زده بودند: «میز خدمت». رفتم جلو و گفتم: «ببخشید خانم! می‌خوام خودم رو بیمه کنم».

هیچ واکنشی نداشت.

سه مرتبه دیگر حرفم را تکرار کردم تا بالاخره بدون اینکه سرش را بلند کند، انگار جن‌زده شده باشد دست چپش را آرام بلند کرد و با انگشت سبابه‌ به سمت انتهای راهرو اشاره کرد.

فرم‌هایم را در همان انتهای راهرو تکمیل کردم و به خانم جن‌زده دادم تا مهر بزند.

تا او کارش را تمام کند، حداقل سه نفر دیگر را دیدم که سمت چپ پیشانی‌شان ورم کرده بود.

بعد از ۲۰ دقیقه که مهر زدن سه برگه را تمام کرد، خیلی اسلوموشن دستش را بالا آورد و فرم‌ها را گذاشت جلوی من و  به سمت بالا اشاره کرد. فهمیدم باید بروم طبقه دوم.

در پیچ پاگرد دوم خوردم به یک خانم با نزدیک به ۱۵۰-۱۶۰ کیلو وزن و با زخمی روی سمت چپ پیشانی.

همراه با فرم‌ها پخش زمین شدم.

گفت: «خانوم محترم یواش! کم از دست این بیمه‌ای‌ها می‌کشیم، شمام بیا با تریلی از روی ما رد شو!»

 گفتم: «خانم من با ۱۵۰ سانت قد و ۴۵ کیلو وزن، هیچ رقمه نمی‌تونم تریلی باشم و از روی شما که خودت تریلی‌تری رد بشم».

قهرمان المپیک در ساختمان بیمه

یک صدای آخ از طبقه دوم شنیدم.

در طبقه دوم گفتند: «روی فرم‌ها مهر اشتباه خورده».

رفتم پیش جن‌زده، گفتم: «دفعه قبل اشتباه مهر زدید». دیدم باز جواب نمی‌دهد.

کفری شدم! از روی پیشخوان پریدم آن ور تا خودم مهر بزنم.

جن‌زده، بروسلی‌وار چنان ضربه سریع و مهلکی به سمت چپ پیشانی‌ام زد که تا ۱۰ دقیقه بیهوش شدم.

به هوش که آمدم روی یکی از صندلی‌ها بودم با فرم‌های مهر خورده. رفتم طبقه بالا.

مهر زدند و گفتند که بروم طبقه سوم.

در پیچ پاگرد سوم محکم خوردم به قهرمان تکواندو المپیک دوره قبل.

مثل من سمت چپ پیشانی‌اش کمی متورم بود.

علاوه بر آن روی دست راستش هم جای گازگرفتگی دیدم.

گفت: «خانوم محترم یواش! نمی‌دونم چرا تو این ساختمون همه شدند پاندای کونگ‌فو کار!»

یک صدای آخ از طبقه سوم شنیدم.

طبقه سوم چند نفر را دیدم با پیشانی ورم کرده و جای گازگرفتگی روی دست راست.

از آقایی با پیشانی ورم کرده و دست گاز گرفته و پای لنگان که از طبقه چهارم می‌آمد پرسیدم: «اینجا چند طبقه است؟» گفت: «دوازده طبقه».

بیمه همچین واجب هم نیست. یک سال بیمه نداشته باشم، شاید سالم‌تر هم باشم!

از ساختمان که بیرون آمدم جلوی در، یک گربه گل‌باقالی ایستاده بود که گوش چپش پریدگی داشت، روی دست راستش هم خون‌مردگی دیده می‌شد و خشمگین به سر در ساختمان بیمه زل زده بود.

پایان پیام

نویسنده: یاسمن سعادت

کد خبر : 186181 ساعت خبر : 12:19 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=186181
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات