شعرهای ترکی نظامی ترجمه از فارسی هستند

شعرهای ترکی منسوب به نظامی ترجمه از شعرهای فارسی هستند

شعرهای ترکی نظامی ترجمه از فارسی هستند

سفرنامه جمهوری آذربایجان قسمت اول

به گزارش گلونی دکتر اسماعیل امینی خاطرات ۵ سفر به جمهوری آذربایجان را در قالب سفرنامه‌ای برای گلونی نوشته است.

قسمت اول را بخوانید:

دفتر گروه ادبيات فارسی در طبقه چهارم دانشكده ادبيات دانشگاه تهران است.

كنار دفتر گروه، كتابخانه‌ای است در تالاری زيبا به نام استاد مدرس رضوی.

كتاب‌های اهدايی آن استاد فقيد كه اغلب آن‌ها نسخه‌های نفيس است در قفسه‌هايی با در شيشه‌ای چيده شده است.

در اواخر دهه هفتاد كه من دانشجوی كارشناسی ارشد ادبيات بودم، بيشتر كلاس‌های ما در همين تالار تشكيل می‌شد ميز‌ها و صندلی‌ها به صورت يك مستطيل بزرگ چيده شده بود و دانشجويان  و استاد دور آن مستطيل بزرگ روبه‌روی هم می‌نشستند.

كسانی كه از بيرون برای استفاده از كلاس می‌آمدند در رديف‌های عقب‌تر می‌نشستند و گاهی كه جای نشستن كم می‌آمد ايستاده از كلاس استفاده می‌كردند.

استاد فقيد برات زنجانی، كه همين چند روز پيش به ديدار حق شتافت در آن زمان آثار نظامی گنجه‌ای را تدريس می‌كرد و بی‌اغراق در شناخت و تحليل آثار نظامی يگانه‌ای بود. چنان كه در اخلاق و مهربانی و دانش نيز سرآمد بود.

يك‌بار به ايشان گفتم: اگر بخواهيم از اين كتاب‌های نفيس استفاده كنيم، راهش چيست؟

اين را هم بگويم كه درهای شيشه‌ای قفسه‌های كتاب قفل داشت.

استاد لبخندی زد و گفت: نان‌تان را بماليد به اين شيشه‌ها و نوش جان كنيد تا سوادتان زياد بشود.

من كه ساليانی است در اين دانشگاهم، هنوز نتوانسته‌ام كليددار كتابخانه را پيدا كنم و به كتاب‌ها دست بزنم.

يك روز كتابی تازه منتشر شد را بردم تا استاد ببيند. كتابی بود به نام ديوان شعرهای ترکی نظامی گنجوی.

استاد برات زنجانی كتاب را ورق زد و گفت: اين را ديده بودم، اين شعرها از نظامی گنجوی نيست. البته مؤلف كتاب هم در مقدمه به ترديدهای مهمی كه در انتساب شعرهاست اشاره كرده است.

دكتر زنجانی سپس سری تكان داد و گفت: من شنيده بودم كه در كتابخانۀ خديويه مصر، نسخه‌ای خطی از سروده‌های تركی نظامی گنجوی هست.

چند بار تلاش كردم كه به مصر بروم و از نزديك اين نسخه را ببينم اما نشد.

مصری‌ها روابط‌شان با ما خوب نيست. يك نفر از ارتش خودشان، رييس جمهوری آن‌ها را كشته است و ما نام او را روی يك خيابان خودمان گذاشته‌ايم، معلوم است كه مصری‌ها خوش‌شان نمی‌آيد.

من گفتم: استاد الان چند سال است كتابخانه‌های بزرگ، نسخه‌ها نفيس و حتی كتاب‌های معمولی را در سايت‌شان می‌گذارند برای دسترسی راحت اهل تحقيق.

استاد خنديد و گفت: مصری‌ها هم برادران ما هستند. مگر ما چنين چيزی به فكرمان رسيده كه از آن‌ها توقع داريم؟

بعد حكايتی شيرين تعريف كرد از دو قبيله مجاور كه با هم می‌جنگيدند. يكی از سربازان آمد و گزارش داد كه چند اسير گرفته‌ايم.

فرمانده گفت: اسيران را محكم بستی كه فرار نكنند؟

سرباز گفت: پای اسيران را بسته‌ام خيال‌تان راحت.

– دست‌شان را هم بستی؟

– نه دست‌شان باز است.

– ابله! با دست طناب را باز می‌كنند و فرار می‌كنند.

سرباز كمی فكر كرد و گفت: نمی‌توانند.

– چرا؟

– چون آن‌ها هم اهل همين منطقه‌اند، وقتی من به فكرم نرسيد كه می‌شود با دست، طناب‌ها را باز كرد آن‌ها هم به عقل‌شان نخواهد رسيد.

شعرهای ترکی نظامی ترجمه از فارسی هستند

اوايل دهه هشتاد، با جمعی از دوستان شاعر و نويسنده، به جمهوری آذربايجان رفتيم. يك اتوبوس پر از شاعر و نويسنده از تهران تا باكو سفری زمينی و با توقفی در برخی شهرهای سر راه از جمله رشت و آستانه اشرفيه و آستارا.

شب را در آستارا بوديم كه شهر مرزی ايران و آذربايجان است. صبح رفتيم تا از مرز رد شويم. برای من گذشتن از پل رودخانه آستاراچای و وارد شدن به جمهوری آذربايجان، حس خاصی داشت.

سال‌های زيادی به آستارا آمده بودم و از ميان تورهای فلزی و سيم‌خاردار به آن سوی مرز نگاه كرده بودم.

به ويژه در دوران اوج جنگ سرد و سال‌های اقتدار شوروی و روابط سرد رژيم شاه با آن كشور كه مرزهای ايران و شوروی گاهی گريزگاه مبارزان تحت تعقيب ساواك بود.

اما بيش‌تر از اين‌ها، خاطره مجموعه قصه‌ها،حرف‌ها و حكايت‌هايی بود كه از پدر و مادرم و از بزرگترهای ديگر شنيده بودم درباره باكو و قره باغ و شيروان و ماجرای جدايی تلخ آران و قفقاز و دوری و بی‌خبری بسياری از مردم از خانواده و بستگان‌شان در دوسوی مرز.

دانشگاه باكو

در دانشگاه باكو، يكی از استادان ادبيات فارسی برايم تعريف كرد كه چگونه در سال‌های پس از كودتای مرداد ۱۳۳۲ تحت تعقيب بوده و از مرزهای شمالی به شوروی گريخته و در دانشگاه مسكو تحصيل كرده است. می‌گفت: پنجاه سال است كه حسرت ايران را دارم.

بستگانی در ايران دارم كه دوست دارم ببينم‌شان.

گفتم: الان كه مرزها باز است و مشكلی نيست.

گفت: من تحت تعقيب ساواك هستم.

بغضم گرفت از اين حرف، پنجاه سال با كابوسِ تحت تعقيب زندگی كردن.

نامه‌ای نوشته بود برای بستگانش و از من خواست كه آن را به دست‌شان برسانم.

حتی از پست هم هراس داشت.

گنجه

يك روز هم از باكو رفتيم به شهر گنجه كه در شمال آذربايجان است.

چند ساعتی در راه بوديم. نزديك ورودی شهر كه رسيديم. پليس را اتوبوس را نگه داشت و توضيح داد كه مقامات اجرايی، نظامی و فرهنگی شهر برای استقبال رسمی آمده‌اند. به ويژه از اين كه شنيده بودند استاد محمود دست پيش(واله بابا) نيز در اين جمع است.

استاد دست پيش از بزرگان شعر وادب آذربايجان است شعرها و ترانه‌ها و تصنيف‌هايی بسيار مشهور.

استاد واله اصالتاً اردبيلی است و زاده شهر باكو كه در كودكی همراه خانواده به اردبيل بازمی‌گردند و سال‌ها بعد ايشان به تهران می‌آيد و تا امروز ساكن تهران است.

آن روز سفر به گنجه، استاد دست پيش چون كسالت داشت در باكو مانده بود و نتوانست به گنجه بيايد.

به هر حال استقبال رسمی انجام شد و بلافاصله رفتيم به ديدن مزار نظامی شاعر بزرگ و سراينده شاهكارهايی چون ليلی و مجنون، خسرو وشيرين، هفت پيكر و غزل‌های دل‌انگيز.

مزار نظامی

بنای يادبود جديد مزار نظامی درحال ساخت بود و مسئولان شهر از مهمانان عذرخواهی كردند.

خانمی كه راهنمای مزار نظامی بود اگر چه خيلي پرشور حرف می‌زد اما اطلاعاتش چندان دقيق نبود و بيش‌تر به درد سرگرم كردن توريست‌ها می‌خورد.

چند بيت از ترجمه منظوم اشعار نظامی به زبان تركی حفظ بود آن‌ ابيات را خواند و از من خواست برای دوستان همراه به فارسی ترجمه كنم تا آن‌ها با اشعار اين شاعر بزرگ آشنا شوند. البته آن راهنما طبق وظايف كارمندی‌اش مدام می‌گفت: شاعر بزرگ جمهوری آذربايجان.

يكی از دوستان شاعر گفت: به ايشان بگوييد كه شاعران بزرگ، فراتر از مليت‌ها و مرزها هستند و همين جمهوری آذربايجان هم در دوران زندگی نظامی و قرن‌ها پس از آن هم قلمرو ايران بوده است.

من البته به ملاحظه حق ميزبانی همان جملات اول را برای آن خانم راهنما به تركی برگرداندم و افزودم كه شعرهای نظامی در اصل به زبان فارسی است و آن چه او می‌خواند ترجمه منظوم است كه چندان قدمتی هم ندارد.

البته او نپذيرفت شعرهای ترکی نظامی ترجمه از فارسی است و ناراحت شد و قهر كرد و رفت.

پایان پیام

قسمت‌های دیگر را بخوانید

کد خبر : 191894 ساعت خبر : 11:02 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=191894
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات