ملاقات خصوصی با مونالیزا
ملاقات خصوصی با مونالیزا
بهگزارش گلونی مسؤولان موزه لوور تصمیم گرفتهاند برای جبران کاهش شدید تعداد بازدیدکنندگان این موزه، به علاقهمندان وقت ملاقات خصوصی با مونالیزا بدهند.
من که پول ندارم تا پاریس بروم ولی حالا که ظاهرا سر خانم لیزا خیلی خلوت شده، دیدم بهتر است برایش یک نامه بنویسم و حرفی که مدتها روی دلم سنگینی میکند را به او بگویم:
مونا خانم، سلام. حالت چطور است؟
همیشه دوست داشتم پولهایم را جمع کنم و بیایم پیشت ولی یکشبه ارزش داراییام یک پنجم شد و مشکلاتم پنجاه برابر. حالا دیگر هزینهی رفتن تا امامزاده داوود هم به چشمم میآید.
مونا جان، حتما با خودت میگویی قرنهاست دارم کنج این موزه از این کراشها میبینم ولی آخرش هیچی نیست و همهشان میروند سراغ آن «دختری با گوشوارهی مروارید» گوربهگور شده.
ملاقات خصوصی با مونالیزا
بله، درست است که دختری با گوشواره مروارید صد و پنجاه سالی از تو کوچکتر است، و به چشم برادری، چیزی از کمالات کم ندارد، ولی سن و سال اصلا مهم نیست.
چهره ملیح و چشمان جادوییاش هم همینطور.
مانکن بودنش هم به همچنین.
لباسهای شیک و خوشرنگش هم پشیزی ارزش ندارد.
حالا یک فیلمی هم به نام همین دخترک ساختهاند و باعث میشود هر وقت اسم «دختری با گوشوارهی مروارید» میآید آدم یاد هنرپیشه محبوب آن بیفتد، خوب ساخته باشند.
تو که چیزی از او کم نداری. فقط ابروهایت ریخته که آن هم فدای سرت. اضافه وزنت هم که اصلا به هیچکس مربوط نیست. بقیه موارد هم درست میشود.
بگذریم. میدانی چیست مونا؟ راستش را بخواهی به حال تو خیلی غبطه میخورم.
آخر میلیونها آدم به اینکه تو یک نفر خوشحالی یا ناراحت اهمیت میدهند ولی یک نفر هم به خوشحالی و ناراحتی میلیونها آدمی که دور و بر من زندگی میکنند اهمیت نمیدهد.
حتما خیلی احساس خوبی داری و هر روز به روح لئوناردو درود میفرستی که تو را اینگونه آفرید، حتی اگر خودش هم نفهمیده باشد که چه کرده است.
گاهی فکر میکنم اگر من هم یک نقاشی رنگ و رو رفته قدیمی روی یک بوم پوسیده بودم، شاید بیشتر احساس خوشبختی میکردم.
خلاصه قدر خودت و بازدیدکنندگانت را بدان.
به «بانوی صخرهها» و «بز بالدار طلایی» هخامنشی سلام برسان.
پایان پیام
نویسنده: مسعود توکلی
کد خبر : 192116 ساعت خبر : 8:00 ب.ظ