تدوین جدید سومین قسمت پدرخوانده
تدوین جدید سومین قسمت پدرخوانده
به گزارش گلونی حسین معززی نیا در کانال شخصی خود نوشت: تدوین تازه «پدرخوانده ـ قسمت سوم» که چند هفته پیش با عنوان «پدرخوانده کودا: مرگ مایکل کورلئونه» منتشر شده، دوازده دقیقه کوتاهتر از نسخه اصلی است که در سال ۱۹۹۰ به نمایش درآمد.
اما تفاوت این دو نسخه منحصر به کوتاهتر و بلندترشدن نیست، بلکه بعضی صحنهها و یکی دو سکانس جابهجا شدهاند، انتهای بعضی پلانها کوتاه شده، به انتهای چند پلان افزوده شده، و در پایانبندی هم تفاوتهایی ایجاد شده.
میشود دربارهی جزئیات نه چندان کماهمیت این تفاوتها صحبت کرد. درمجموع، نسخهی تازه، یکدستتر و مؤثرتر است و قصه را بهتر روایت میکند. تماشایش حداقل برای من درگیرکنندهتر بود از نوبتهای قبلی، که شاید هم دلیلش این است ساختار و حالوهوایش را پذیرفتهایم و میدانیم قرار است چه ببینیم.
تدوین جدید سومین قسمت پدرخوانده
اما گذشته از دقت به تفاوت دو نسخه، تمام مشکلاتی که بهشکل مبناییتر در آخرین قسمت از این سهگانهی مشهور وجود داشته، همچنان به همان قوت پایدار مانده. مشکلاتی اساسی، در حد غیرضروری دانستن موجودیت چیزی به نام «پدرخوانده ـ قسمت سوم».
در نظرسنجیهای دهههای اخیر برای انتخاب ده فیلم عمر، معمولاً دو قسمت اول «پدرخوانده» را کنار هم قرار دادهام.
یعنی یک فیلم حسابشان کردهام. این از جهتی رفتار نادرستی است، چون اینها یکی نیستند، دو فیلم جداگانهاند که اولی در سال ۱۹۷۲ نمایش داده شده و دومی در سال ۱۹۷۴. اما از نگاهی دیگر، با این کنار هم گذاشتن، خواستهام مشخص کنم تصور میکنم فارغ از ملاحظات تاریخی ـ صنعتی، این دو فیلم پیوندی دقیق در ساختار و تم دارند، و فیلم دوم نمیتواند «دنباله» فیلم اول محسوب شود به آن شکل که دیگر دنبالههای تاریخ سینما خواستهاند قصهای را پیگیری کنند تا حوادث بعدی زندگی قهرمان داستان را نشان ما دهند.
بلکه فیلم دوم دارد دنیای فیلم اول را گسترش میدهد. ساختمان روایی قرینهاش، با مقایسهی گذشته پدر (ویتو) و آیندهی پسر (مایکل) در حال بسط همان دستمایهای است که در فیلم اول دیدهایم.
به همین دلیل، «پدرخوانده ـ قسمت دوم» بیش از آنکه داستان بگوید، دنیای آدمهای فیلم قبلی را گستردهتر میکند. شرحش میدهد. دقیقترش میکند. بنابراین دو فیلم «موازی» میشوند، بیش از آنکه در پی هم قرار بگیرند.
دربارهی انتشار تدوین جدید سومین قسمت پدرخوانده
با ظرافتی استثنایی و کمیاب، مسیری واحد را پی میگیرند، هرچند ساختار روایی و سبک بصریشان تفاوتهای قابل توجهی با هم دارد.
اما قسمت سوم که سالها بعد، نه بر مبنای رمان مرجع، بلکه بر اساس فیلمنامهای شکل گرفته که البته ماریو پوزو هم یکی از نویسندگانش بوده، فقط به این دلیل ساخته شده که یاد آن فیلم [های] اصلی را گرامی بدارد. یک جور گشتوگذار است در دنیای فیلم [های] قبلی. محض تجدید خاطره.
اینکه در چند صحنه از فیلم، موقعیتها یا دیالوگهای مشهور فیلم اول تکرار میشود، شبیه این است که دیگر فیلمهای دههی ۱۹۹۰ به فیلمی کلاسیک ارجاع دهند. اصلاً کل قسمت سوم شبیه نوعی «ارجاع» است به نسخههای اولیه.
وقتی به سیسیل میرویم، خود فیلمساز هم میزانسنهایش بیش از آنکه در خدمت قصهی تازه باشد، ادای دینی است به موقعیتهایی که سالها پیش در دو فیلم قبلی شکل داده.
بنابراین مشکل قسمت سوم فقط این نیست که سوفیا کاپولا انتخاب نامناسبی است برای بازی در نقش مهمترین کاراکتر فیلم. مشکل قسمت سوم فقط این نیست که تلاش مایکل و کی آدامز برای آشتی و مصالحه، خندهدار به نظر میرسد چون مشکلشان در فیلم قبلی یک جور اختلاف زن و شوهری نبود؛ اختلاف دو دنیا بود.
جداشدن خیر و شر بود. جدایی نیمه روشن و نیمهی تاریک هستی بود.
مشکل قسمت سوم این نیست که بهجای آن همه شخصیت فرعی جذاب و درخشان در دو فیلم اول، میخواهد ما را با اشاره به اینکه وینسنت (اندی گارسیا) دارد پا جای پای مایکل میگذارد و رفتارهای جوانی او را تکرار میکند، مشغول کند.
بلکه مشکل قسمت سوم این است که وجودش غیرضروری و نالازم به نظر میرسد. صرفاً یک جور خاطرهبازی است با فیلمهای قبلی. آن دو فیلم نیازی به یک «کودا» نداشتند.
سکانس تکاندهندهی پایان قسمت دوم که در خانهی قدیمی ویتو کورلئونه میگذرد و وقتی پدر (براندو) وارد میشود، مایکل (پاچینو) تنها سر میز باقی میماند، بهترین «کودا» بود. دنیای قصه و فیلم پدرخوانده، همانجا به پایان رسیده بود. در یکی از بهترین پایانبندیهای تاریخ هنر.
پایان پیام
کد خبر : 195872 ساعت خبر : 8:45 ق.ظ