گلونی

در سال کرونا هوای همدیگر را داشته باشیم

در سال کرونا هوای همدیگر را داشته باشیم

در سال کرونا هوای همدیگر را داشته باشیم

در سال کرونا هوای همدیگر را داشته باشیم

به گزارش گلونی صوفیا صاحبی در پویش «روایت شما از کرونا» نوشت:

وقتی لکنت، فریاد «احساس در برابر کرونا» را در گلو نگه می‌دارد.

کرونا که آمد من احساس‌ها را برای یافتن آدم‌ها طلبیدم. خواستم که آن‌ها را مانند خودم گم نکنم.

انگار همه ما سربازانی شده‌ایم که برای یک صلح ناتمام می‌جنگیم، همچون شاعران شیراز که نمی‌خواهند پاییز برسد.

ما میان یک جنگ زیستی در مبارزه با موجودی کوچکتر از حد تصور، تنها سلاح‌مان کشمکش‌ قدرت‌ها بر سر واکسن‌هاست.

البته برای نوشتن و خواندن و اندیشیدن اوضاع چندان هم بد نیست؛ حتی شاید دلخواه‌تر از مرگ ظلم.

می‌توان خیره بر کلمه پاره‌های شاملو تا آسمان کویر شریعتی را طی کرد و یا در عکس‌های عباس عطار غرق شد بی‌آنکه نیازمند نجات بود.

در سال کرونا

اکنون وقت آن است که از پله‌های بلند این فاصله‌ها، دست قلب یکدیگر را بگیریم تا با ردایی سپید، قلب کفن مردگان این روزها را بشکافیم و سپس به رقص برخیزیم.

من در این روزها در انتظار عبث نبوده‌ام.

تنم را صد چشم کردم برای لمس خلوت خودم.

باید بگویم ویرانگری اساس هر بحران است.

از شهیدان و مرگ‌های سلسله‌ای آدم‌ها که بگذریم، کرونا شوق آغوش‌ها را ویران کرد.

نگذاریم از خشت خشت ویرانی ما دیواری بسازد در مقابل ابراز محبت.

فضیلت همه ما دوست داشتن است.

من، خودم را، کبوترهای لب پنجره، شمعدانی پشت شیشه و عابران یخ زده را، با هم دوست دارم.

باید از این پس صدا بزنیم دلبر را، که زندگی چیزی در فراسوی زنجیرهاست.

باید همه بفهمیم که این فریاد تپیدن قلب انسان‌ها برای هم، ناسروده‌ترین همهمه کروناست.

اگر هوای یکدیگر را نداشته باشیم، ما می‌مانیم و سرزمین‌هایی آکنده از خاکستر نسل‌های بی‌شمار گذشته. آنگاه است که عزا را تن می‌کنیم.

و به قول صادق خان هدایت، روزی چند چروک بیشتر، چند ناخوشی تازه و چند موی سفید برای فردای خودمان ذخیره می‌کنیم.

بماند به یادگار از روزهای کرونا زده.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل