وظیفه مردم در قبال کیسه مسئولان
به گزارش گلونی داشتم ویدیوهای مربوط به سفر اخیر محمود احمدینژاد به شهر زلزلهزده سیسخت را میدیدم که صدایی از پشت دوربین توجهم را جلب کرد:
«بهش بده! نمایندشه! توی پلاستیک جمع میکنه!». متوجه شدم که فردی در حال ترغیب دیگری برای رساندن عریضه شخصی، موسوم به «نامه»، به دست یا درستتر بگویم، کیسه پلاستیکی رئیسجمهور سابق بود.
وظیفه مردم در قبال کیسه مسئولان
سایر ویدیوها در نماشای گلونی
اگر بپرسید چرا کیسه پلاستیکی وقتی گونی کتانی هست، پاسخی ندارم. همینطور اگر بگویید چرا نامه وقتی ایمیل هست؟
یا چرا نامه و ایمیل وقتی وظایف و مسئولیتها مشخص است؟ یا چرا رئیسجمهور سابق وقتی رئیسجمهور فعلی هست؟ یا چرا مسئولان وقتی کیسه پلاستیکی هست؟
ولی اگر پرسشهای فلسفی بیمعنی را کنار بگذارید و بپرسید که مثلا سرنوشت نامههایی که مردم به مسئولان میدهند چه میشود، میتوانم کمکتان کنم.
این نامهها از یک کیسه پلاستیکی به کیسه پلاستیکی دیگر منتقل میشوند ولی همانطور که میدانید هیچوقت از بین نمیروند، که به آن «قانون بقای نامه» میگویند.
صد البته هر شباهتی میان عنوان این قانون و نزدیکان رئیسجمهور سابق هم اتفاقی است و اگر گیر بدهید ممکن است این شباهت را از اساس منکر هم بشوم.
زیاد بودن تعداد این نامهها خودش سند محبوبیت مسئول مورد مکاتبه است.
حالا شاید بهتر بفهمید که چرا مسئولان اینقدر برای مردم کیسههای گلوگشاد میدوزند و سعی میکنند کیسههایشان را هر روز پرتر از دیروز کنند.
هر چه مسئول تودلبروتر، نامههایش بیشتر، و هر که نامههایش بیشتر، کیسهاش بزرگتر و صد البته که مشکلاتش هم بیشتر. به قول شاعر:
هر که نامهش بیش، حرفش بیشتر
که منظور شاعر از «حرف»، رایزنیهای فراوان مسئولان کیسهدار برای حل مشکلات مردم است.
نقش مردم هم این وسط بسیار اساسی و تعیینکننده است. آنها باید سعی کنند با هر بدبختی و گرفتاریای که هست نگذارند کیسه مسئولان، که مهمترین سند مفید و پربار بودن دوران مسئولیتشان است، خالی شود.
آنها باید اگر شده خودشان را از کار هم بیکار کنند و شرمنده زن و بچه شوند تا با هر مصیبتی هست چیزی برای انداختن در کیسه مسئولان پیدا کنند.
ازخودگذشتگیای که در کمتر کشوری مشابهش را پیدا میکنیم. حالا متوجه شدید که چرا در کشورهای غربی که مردمی به مراتب خودخواهتر از ما دارند، هیچ مردمی به هیچ مسئولانی نامه نمیدهند؟
پایان پیام
نویسنده: مسعود توکلی