پرایدی که من را خریده است
پرایدی که من را خریده است
خاطرات آقای ظفرقندی، این قسمت: پراید پرهزینه
به گزارش گلونی، سه ماه از زمانی که با قرض و قوله و به زور چک و سفته پراید آقای فراهانی، مأمور خرید شرکت را خریدم میگذرد.
هزینه ایاب و ذهابم حذف شده ولی هزینه بنزین و تعمیرات ماشین چند برابر آن است.
شنیده بودم که مخارج ماشین برابر مخارج یک فرزند است ولی الان میفهمم که منظور، فرزند خانوادههای بالای خط فقر است چون مخارج پراید من دو برابر مجموع مخارج همسر و فرزندانم شده است.
طبیعی هم هست. اگر فرض کنیم همسر و فرزندانم ماشین هستند، فقط برای بنزینشان که همان خورد و خوراک معمولی روزانه است، هزینه میکنم.
لباسهایمان هم از محل لباسهای از مدافتادهی خانواده خواهر همسرم تأمین میشود.
البته من لباسهای باجناقم را به هیچوجه نمیپوشم چون متأسفانه سایز من مدیوم و سایز او دو ایکسلارج است.
هفته گذشته تصادف کردم و ماشین را بردم صافکاری.
کارش خیلی خوب بود و اصلا نمیشد فهمید که آن درب بعد از تصادف هفته گذشتهام جمع شده بود.
برای هزینه صافکاری روی وام ضروری شرکت حساب کرده بودم که گفتند تأمین بودجه نشده است.
فعلا درب صافکاریشده پیش صافکار گرو است تا انشاالله وامم جور شود.
اتفاقا مسافرهایی که در راه رفت و برگشت به شرکت میزنم از تهویه مناسب ماشینم در ایام کرونا استقبال هم میکنند.
صافکار یک لگد محکم هم به سپر زد و آن را انداخت ولی مشکل خاصی نیست چون با طناب فیکسش کردهام.
واقعا از عهده مخارج برنمیآیم و باید گوش شیطان کر، درب را که تحویل گرفتم، ماشین را بگذارم برای فروش و یک دوچرخه بخرم.
مگر از خانه تا محل کارم چند کیلومتر است؟ همهاش ۷۰ کیلومتر که جان میدهد با دوچرخه بیندازی توی کفی و خوشان خوشان بروی سمت شرکت.
راستش را بخواهید خیلی وقت است احساس میکنم بدنم به یک ورزش اساسی نیاز دارد.
البته نمیدانم چقدر میتوانم به احساسم اعتماد کنم، مثلا تا همین چند روز پیش احساس میکردم من ماشین را خریدهام ولی بعدا متوجه شدم که در واقع او من را خریده است.
پایان پیام
نویسنده: مسعود توکلی
کد خبر : 212726 ساعت خبر : 7:26 ب.ظ