سریال رادیو اکتیو و کمدی موقعیت خوب پیمان قاسم خانی
به گزارش گلونی، پیمان قاسمخانی سالهاست نشان داده که قلمش از پس کمدی موقعیت و کلامی، خوب برمیآید.
سریال خوب بد جلف با نام ویژه رادیو اکتیو از دل دو فیلم سینمایی بیرون آمده، دو فیلمی که هم از نظر فیلمنامه و هم کارگردانی، قسمت دومش، بهتر از اولی است.
سریال رادیو اکتیو تا قسمت پنج و حتی ششم، در ایجاد کمدی موقعیت، موفق و شیرین بوده و از سکانسهای طولانی و بیهدف دوری میکند.
برای نمونه گم شدن و دور تسلسل و احمقانه شخصیتهای پژمان و جمشید بامزه و گاه در نوع خود، حیرتآور است.
پژمان ادعا میکند که زبان طبیعت و جنگل را فوت آب و راه را بلد است، همین ادعای پوج و نمکین، آن دو را سردرگم کرده و مسیری تکراری را چندین بار چرخیدند و نفهمیدند.
همین سکانسهای پیدرپی، به ظاهر اطناب دارند اما با سپری شدن زمان، لبخند و قهقه بیننده روی جذاب خود را نشان میدهد.
از این نمونهها در فیلمنامه تا قسمتهای پنج و شش کم نیستند.
سریال رادیو اکتیو
اما پس از آن و با آمدن قسمتهای هفت تا ده (که چند روز پیش منتشر شد) دیگر خبری از کمدی موقعیت نیست و نویسنده بیشتر به پرگوییهای بیهدف و طولانی در هر سکانس روی آورده است.
بدون تردید هم کمدی موقعیت و هم کلام، اگر در نوع خود، خوب و درست و کمککننده به هدف قصه نوشته شده باشند، گیرایی خود را داشته و تماشاگر آن را دو دستی میقاپد.
اما به نظر میرسد که نویسنده پس از معارفه قلمش در قسمتهای ابتدایی سریال، رفتهرفته در خلق کمدی موقعیت بیحوصله و آسانپسند میشود.
انگار یکجور «بیخیال همه چیز، بگذار زودی تمام شود» در قلم نویسنده، ما را نیشگون میگیرد!
سریال خوب بد جلف هر چه هست، فیلمنامهاش از کارگردانی پیشی گرفته و ما انگار هر هفته منتظر پیمان قاسم خانی و بر و بچههایش هستیم تا چگینی کارگردان.
امید که در قسمتهای بعدی، قاسمخانی کمی حوصله کرده و دوباره حال ما را با کمدیهای موقعیتش خوب کند، آخر دیگر تکیه کلامهای پژمان و جمشید، حرص خوردنهای فربد مولیان و دکتر برای ما کشش نداشته و ضد اثر عمل میکنند.
با اینحال، نکتهای که در سه قسمت اخیر رادیو اکتیر، دلنشین و پیشبرندهاست، کشش فربد مولیان به صنعت سینما با آثار کلاسیک و نیمچه کلاسیک است، عاملی که انگار دارد مولیان را به یک تحول هنرهفتمی سوق میدهد.
آیا فربد مولیان سینما را میچسبد یا آدمکشی را ادامه میدهد؟!
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتیزاده