فیلم سینمایی جمشیدیه و ماجرای یک وجدان ناآرام
فیلم سینمایی جمشیدیه و ماجرای یک وجدان ناآرام
به گزارش گلونی انسانها در طول تاریخ نشان دادهاند که یک فرد، توان زیر پا گذاشتن و کم جلوه دادن هر نوع خصلت انسانی را داراست، جز عذابی که بر سر وجدانش آوار میشود و از این بین عذاب از بین بردن انسانی دیگر به دلیل جبرانناپذیر بودنش، از روحشکنترین آنهاست.
داستان جمشیدیه مانند خیلی از آثار دیگر روایت تقابل روح و روان آدمی با وجدان خویش است.
ترانه در یک درگیری خیابانی و به خاطر همسرش مجبور به ضرب و شتم رانندهای میشود که بعدا میفهمند بعدازظهر همان روز از دنیا رفتهاست. از اینجای داستان، زندگی این زن تحت تاثیر این واقعه که نمیداند مربوط به عمل او بودهاست یا نه، متلاشی میشود.
جمشیدیه فیلم ساده و بیتکلفی است که میتوانست با بهرهگیری درست از موضوع پیچیده (عذاب وجدان)، بهتر و بیشتر به واکاوی روح و روان فرد خاطی در پی یک واقعه بپردازد.
از این فیلم به دلیل داشتن قصه و روایتی واحد، انتظار بیشتری برای دقت و ریزبینی در نوع بیان آن میرفت. جای جزییاتی خالی است که میتوانست در رفتار شخصیتها نمود پیدا کند و قصه را به حد اعلا خود برساند اما متاسفانه این عدم پرداخت درست شخصیتها به خصوص شخصیت اصلی، از نقاط ضعف آن محسوب می شود.
فیلم سینمایی جمشیدیه
مثلا ترانه به عنوان یک انسان که گرفتار چنگال عدالت درونی خویش است و خود را مدام در این محکمه، محکوم میکند، میتوانست نمود بیرونی بیشتر و با کیفیتتری به مخاطب عرضه کند. جزییاتی از کیفیت حال و احوال یک فردِ به زعمِ خود گناهکار که زندگیاش در گرو جواب یک سوال است.
اما فقط در چند صحنه کوتاه مثل پاک کردن وسواسگونه زمین و یا عدمتمرکز در محل کار، فیلمنامه سروته این جنبه مهم روانشناختی از شخصیت را بند آورده است.
یا در یکی از صحنههای پایانی فیلم مخاطب شاهد آن میشودکه ترانه در دادگاه و در مقام دفاع از خویش، علت اصلی درگیری با مقتول را باز شدن زخمها و عقدههای فروخورده خویش به عنوان یک زن در جامعه بیان میکند که با فحاشی راننده و تحقیر زن بودنش به شکل ضربههای فیزیکی درآمده و به طور متوالی به مقتول وارد شده است.
صحنهای که قبل از هرچیز برای مخاطب تداعیکننده نقش طناز طباطبایی در فیلم هیس دختران فریاد نمیزنند است.
او نیز به خاطر دختر بودنش درکودکی متحمل سختترین آزارهای جسمی و روحی شدهاست و حالا دربزرگسالی خشمهای فروخوردهاش بر سر فرد مشابه دیگر هوار میشود و پایان زندگی غمانگیزش را رقم میزند.
اما این موضوع یعنی (تبعیض جنسیتی) تنها در یک صحنه از جمشیدیه نمود پیدا میکند و پس از آن نیز تمام میشود در حالی که این فیلمنامه پتانسیل آن را داشت که از ابتدا و به عنوان موضوع جانبی، زخمهای یک فرد به عنوان جنس دوم در جامعه را بیان کند. موضوعی به شدت رایج و مبتلابه جامعه که هرچه از آن گفته شود باز کم مینماید.
پایان پیام
نویسنده: هانیه شریعتی
کد خبر : 215668 ساعت خبر : 10:55 ب.ظ