گلونی

کتاب گتسبی بزرگ و انتظار جلب نظر معشوق

کتاب گتسبی بزرگ و انتظار جلب نظر معشوق

کتاب گتسبی بزرگ و انتظار جلب نظر معشوق

کتاب گتسبی بزرگ و انتظار جلب نظر معشوق

به گزارش گلونی خوب می‌دانیم که عصر نامه دادن در راه مدرسه و نامه انداختن در حیاط خانه معشوق تمام شده است و نوبت رسیده به دورانی که به جای کندن پاشنه در خانه‌ یار باید به دکمه‌ آبی رنگ اینستاگرام که رویش نوشته فالوو متوسل شویم.

به جای گذر از کوچه معشوقه به امید دیدن تارِ مویی یا نگاهی باید منتظر بمانیم تا آقا یا خانم مورد نظر درخواست‌مان را پاسخ بدهد و پا بگذاریم در دنیای اینستا‌گرامی‌اش و هر لحظه دل‌دل کنیم تا به مثال معشوقی که دور از چشم دیگران می‌خواهد جواب نامه عاشقانه را بدهد او هم آن دکمه‌ آبی رنگ را لمس کند و به قولی فالو بک بدهد.

گاه‌گاهی هم از طریق استوری‌ها نیم‌نگاهی به مای خسته‌دل بیندازد مایی که هر یک ساعت یک‌بار استوری می‌گذاریم به امید اینکه همان آقا یا خانم مذکور نیم‌نگاهشان را به کلامی، حرفی یا شکلکی بدل کنند در دایرکت پیامی بدهند و به بیشتر از نگاهی دل غم‌دیده ما را شاد کنند.

کتاب گتسبی بزرگ

ابدا گمان نکنید که آن بیست‌ و‌ چهار استوری در روز به منظور تولید محتوا یا به اشتراک گذاشتن لحظات‌ با فالورز‌های عزیز گذاشته می‌شود.

از آن لحظه‌ که معشوق وارد صفحه جادویی اینستاگرام‌ ما می‌شود دیگر اهمیتی ندارد چه کسی استوری را می‌بیند یا نمی‌بیند تنها کافی‌ست همان یک نفری که باید نگاهش کند همین و بس.

اتفاقا انگلیسی زبان‌ها برای همین فعل و انفعالاتی که برای جلب نظر معشوق در اینستاگرام انجام می‌دهیم هم اسم که نه فعل دارند؛ گتسبی کردن. این فعل را از رمان ارزشمند اسکات فیتزجرالد به نام گتسبی بزرگ برداشته‌اند.

گتسبی همانی‌ست که به امید دیدار معشوق مرتب مهمانی‌های پر زرق و برق ترتیب می‌دهد مهمانی‌هایی که پر آوازه و مشهورند با اینحال کار معشوق غیر قابل پیش‌بینی‌ست. همیشه بوده است.

آیا گتسبی بالاخره به آن لحظه‌ پر شکوه آینه در آینه شدن با یار می‌رسد؟

آیا می‌شود گفت سرانجام آن همه مهمانی و بریز و بپاش و سر و صدا می‌ارزید به لحظه‌ای که آن زن پا گذاشت به خانه که نه کاخ گتسبی؟

نمی‌دانم گتسبی درون چند نفر از ما به این آرزو رسیده است (حتی در همان فضای اینستاگرام) در موردِ گتسبی اسکات فیتزجرالد هم به قول سریال‌بازها اسپویل نمی‌کنم

خودتان کتاب را بخوانید شاید یک نمونه از عاشقی را یافتید که  بالاخره به وصال رسیده‌ است.

البته شاید.

پایان پیام

نویسنده: کیمیا قنبری

خروج از نسخه موبایل