گلونی

کوچه بی نام قصه ای از دل کوچه ‌‌پس کوچه‌های شهر

کوچه بی نام

کوچه بی نام قصه ای از دل کوچه ‌‌پس‌کوچه‌های شهر

کوچه بی نام قصه ای از دل کوچه ‌‌پس کوچه‌های شهر

به گزارش گلونی کوچه بی‌نام ساخته هاتف‌ علیمردانی، نویسنده و کارگردان پرکار دهه اخیر است که آثار زیادی همچون هفت‌ ماهگی، آباجان، مردن ‌به ‌وقت ‌شهریور را نیز در کارنامه هنری‌اش به ثبت رسانده‌است.

در این فیلم که الحق‌و‌الانصاف نیز در چشم مخاطب خوش درخشیده است، هاتف علیمردانی لنز دوربین خود را به سمت خانه‌ای واقع در جنوب کشور گرفته‌است و بالا و پایین‌های زندگی دو خانواده، از زمانی که پسر یکی از آن‌ها برای کار به خرم‌آباد می‌رود و پس از آن خبر سقوط هواپیمایش رسانه‌ای می‌شود، به تصویر می‌کشد.

کوچه بی‌نام از آن دسته فیلم‌های شلوغ و ‌پلوغ ایرانی است که به شدت به ذائقه مخاطب ایرانی خوش می‌آید.

البته این شلوغی داستان و شخصیت‌ها طوری نیست که سردرگمی به دنبال داشته باشد یا قصه‌ها در یکدیگر حل شوند.

هرکدام از شخصیت‌های این فیلم در نزدیک‌ترین حالت به واقعیت نوشته شده‌اند طوری که مخاطب احساس می‌کند یک قصه از اطراف و ‌کنار خود را به تماشا نشسته است.

کوچه بی نام

یکی از پررنگ‌ترین این نقش‌ها که به شدت به چشم می‌آید و البته گاهی در ذوق می‌زند، شخصیت محدثه (با بازی زیبا و متفاوت باران‌ کوثری)، دختر وسطی حاج مهدی (فرهاد ‌‌اصلانی) است که برعکس خانواده‌اش، علی‌الخصوص مادرش (فرشته‌ صدرعرفایی) که زنی به شدت مذهبی و سنتی است، دختری در رفتار و ظاهر جلف است که سر و گوشش هم کمی می‌جنبد.

رابطه محدثه با خانواده‌اش و عدم درکی که از افکار هم دارند همه از نگاه و توجه این فیلمساز به بحران شایع این دوران یعنی تضاد میان نسل‌ها حکایت می‌کند.

محدثه در طول قصه سیر دگرگونی را به اندازه و درست طی می‌کند به گونه‌ای که در پایان به شخصیتی متفاوت از ابتدای آن تبدیل می‌شود که برای مخاطب باور‌پذیر است.

داستان با شناساندن شخصیت‌ها و فضای فیلم شروع می‌شود و کم‌کم جلو می‌رود.

همه‌چیز به خوبی ‌و‌ خوشی پیش می‌رود درست طبق ساختار کلاسیک فیلمنامه‌ها، تا اینکه ماجرای سقوط هواپیمای حمید (محمدرضا‌ غفاری) پیش می‌آید و نقطه‌ای می‌شود برای شروع درهم کوفته شدن همه‌ قضایا و روابط.

از اینجا به بعد فیلم در فضایی ملتهب و ناآرام پیش می‌رود و شخصیت‌ها در روابطشان دچار برون‌ریزی می‌شوند.

داستان با همین سردرگمی و سوال بزرگ که آیا حمید نیز در آن هواپیما بوده‌است یا نه جلو می‌رود و کم‌کم از گذشته شخصیت‌ها مسائلی رو می‌شود که تا اینجای داستان مخفی بوده‌است.

کوچه بی‌نام روایتی پیچیده از این دو خانواده ساده است که مخاطب را کوچه به کوچه با خود همراه می‌کشد و در پایان در کوچه‌ای بی‌نام با ذهنی آشفته رها می‌کند.

پایان پیام

نویسنده: هانیه شریعتی

خروج از نسخه موبایل