روایت هایی از درخت و تاثیر آن در زندگی

روایت هایی از درخت و تاثیر آن در زندگی

به گزارش گلونی کوثر توکلی با چندین زاویه دید در پویش پیک زمین نوشت:

«ای درخت عزیزم

اینک که برای تو نامه می‌نویسم اندک سالی‌ست برای زیستن و اندر خم کوچه‌های کرونا روی ماهت را ندیدم.

اما بدان و آگاه باش همچنان در قلب من جای داری»

**

«چشمان تهمتن گونه اشکال تو

سال را و ماه را همچو بهاران می‌کشد

یار سرو قامت مشکین یال من

نفسی نگریستی درخت بر بار نشست»

**

«حاشا بر جوانی که در انتظارت

عمر را زیر درخت سر می‌کند

دستمال خویش را در بغل

به نیابت از رخت در بر می‌کند»

**

«بله گویا دوستان پشت صحنه می‌فرمایند مهمان ما آمدند.

درخت: سلام به دوستان و همراهان همیشگی

مجری: سلام به درخت گیان خودمان احوالت چطوره عزیزم؟ قربون روی ماهتون بشم کم پیدایید.

درخت (غضب خویش را خاموش می‌کند): زیر سایتون هستیم

مجری: سایه ما همیشه برای یاری به شما درختان گسترده است جانم.

درخت:اوه بله گسترده‌تر از سایه ما؟»

**

آقا من نمی‌تونم زیاد خوب حرف بزنم مثل شما.

یه ریز سوادی داداشیا یادمون دادن اونم غولومتون پیش‌کش می‌کنه.

الله وکیلی بیخیال چهارتا تیر و تخته که بهمون جون می‌دن بشین. افتاد؟

**

روایت هایی از درخت

«چه شده؟

برای اکسیژن مجانی، درخت خدا، برای حق واقعی‌ام؛ باید خرج کنم؟ فسفر بسوزانم؟ از مغزم نهایت استفاده را ببرم؟ هزینه اینترنت و آبونمان اضافی را پرداخت کنم؟

ابدا.  هرگز!

این ظلم و تبعیض برای مقداری اکسیژن قابل بخشش نیست.

من از چوب این درخت حق خود را برمی‌دارم حتی به غلط.

(وی تیشه بر ریشه انسانیت می‌زند نه درخت)»

**

«می‌روند؟ فدای سرت.

می‌مانند؟ خوش به حال‌شان که لحظه‌های‌شان با تو ثبت می‌شود.

تو غرق در سکوت هستی زیر درخت، این نشانه ثبات عشق، غروب خورشید را تماشا کن.»

**

«نیروانا: درخت، عشق، پاکی، ورای ریشه و برای آسمان، در نجات گلی نو شکفته از شره باران»

**

«زن

سرا پارچه‌ای مخمل گون

همه آتش، همه آب

همه آن مظهر دلداده شب

کز سراپای خیال صبح دل انگیزت،

بر بلندای سراشیب کوه یمین

ایستاده و می‌نگرد جهان‌عالم‌ تاب را

آری،چشم دل باز کن، خدا را دیدی؟

طعم‌ طلوع عشق فردا را چه؟

مادر تک درخت‌ آرزوهای من

چشم‌ بر من دوز

دست بر دستم ده

من خدا را دیدم»

**

«چند وقت پیش یک مطلبی داخل گلونی خواندم که بسیار ارزنده بود.

اینکه با هر نوشته یک درخت در سرزمینم کاشته می‌شود .جالب نیست؟

مثل این می‌ماند که با هر لبخند دلی را واقعا شاد کنیم.

یا مثلا یک خواسته ات را بگو تا برایت اجابت کنم.

یا بیایید همگی اورست را فتح کنیم.

همین قدر قشنگ و واقعی.

می‌خواهم‌ بگویم اگر جای ایده پرداز این حرکت جمعی بودم به ازای هر نوشته ۱۰ درخت می‌کاشتم.

در کل من ۱۰ نوشته ارسال کردم امید است که به ازای آن ۱۰۰ درخت کاشته شود.

کودکان من علاوه بر رفاه و آسایش عشق می‌خواهند.

هر زمان که من نبودم درختان این عشق را با کودکانم سهیم خواهند شد.

با عشق این است میراث اجداد شما.»

پایان پیام

کد خبر : 217895 ساعت خبر : 6:03 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=217895
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات