گلونی

آدم های بچه مهندس بزرگ شدند و جهان روایت کوچک

آدم های بچه مهندس بزرگ و جهان متن کوچکتر شده است

آدم های بچه مهندس بزرگ و جهان متن کوچکتر شده است

آدم های بچه مهندس بزرگ و جهان متن کوچکتر شده است

به گزارش گلونی بچه مهندس ادامه فصل‌های یک، دو و سه مجموعه‌ای است که در ابتدا، مخاطب خود را کم و بیش و نسبتا جذب کرد.

نزدیک بودن جنس روایت به رمان، به معنی درست گونه ادبی‌اش، یعنی نشان دادن دوره‌های زندگی یک انسان از کودکی تا بزرگسالی و رویدادهایی که با آن رو به‌ رو می‌شود.

بچه مهندس ساده و کودکانه حرف می‌زد، شخصیت و لحن ساده روایت، بیننده را سردرگم نمی‌کرد.

هر چند عقده و رفتارهای خانم جاهد مدیر پرورشگاه با بچه‌ها، همچنین موقعیت و کمبود محبت و انتظار کودکان برای یافتن خانواده‌ای مناسب و روایت برهنه و مستقیم، بیننده را در فصل نخست، آزرده خاطر کرد و صدایش را درآورد.

اما مخاطب با این وجود اغماض را غریزی و ناخوداگاه به خوبی بلد است و با سریال همراه شد و با‌ همه این افت و خیز‌‌ها در تعریف داستان، مجموعه را هر شب دنبال می‌کرد و لذتش را می‌برد.

بجه مهندس یک با داستانی ساده، ملموس و البته دردآور، در انتقال پیام‌های اجتماعی و اخلاقی بسیار مستقیم و رو عمل کرد.

شکایتی نیست چرا که این هم یک نوع و جنس از تعریف داستان است. شکلی که فیلمنامه و کارگردانی همگن داشت و هر دو به هم می‌آمدند.

مهم‌تر از همه این گونه از تعریف داستان را در ابتدا به تماشاگر معرفی کرد. این اصل معارفه در اثر برای مواجهه با مخاطب است.

آدم های بچه مهندس بزرگ شده‌اند

اگر حواشی فصل‌های بعد، از قبیل کودک همسری و غیره را کنار بگذاریم، این مجموعه تا فصل سه مخاطب خودش را با طرح داستان‌های تازه و همچنان ملموس و مرتبط با شخصیت محوری‌اش یعنی جواد جوادی توانست برهه‌ای حساس و دیگر از زندگی شاید قهرمانش را نشان داده و بیننده را تا قسمت بعد تا حدودی منتظر و مشتاق نگه دارد.

فارغ از حرف و حدیث‌هایی که درباره دستمزد بازیگر نقش جواد جوادی در رسانه‌ها پیچید و نگارنده نه شوقی برای بیانش دارد و نه لزومی برای آن می‌بیند، تغییر بازیگر اصلی در فصل چهار به سریال ضربه زده است.

آسیبی که باور مخاطب را مختل کرده و از سویی توانایی و جنس بازی بازیگر تازه نیز در اندازه قبل نیست.

مانند خود سریال مستقیم و بدون رودروایستی.

روزبه حصاری در قامت جواد جوادی، خوب، درست و قابل باور حاضر شده بود، اینها برای موفقیت یک بازیگر ثروت بزرگی محسوب می‌شوند.

بیننده این ویژگی‌های خوب را در بازی بازیگر جایگزین دریافت نمی‌کند.

فیلمنامه‌ای که دغدغه مخاطب بوده و کشش داشته باشد، کارگردانی که نتوانسته کمبود گره متن را جبران کند (چرا که نمی‌توانسته معجزه کند!) و ایجاد خلل در باور تماشاگر با تغییر بازیگر شخصیت اصلی آن، از دلایل ضعف این مجموعه به شمار می‌روند.

هر اندازه که شخصیت‌های مجموعه تلویزیونی بچه مهندس سن‌شان بیشتر شد، جهان متن کوچک‌ و سطحی‌تر شد، تا جایی که شاید این سریال آخرین انتخاب بیننده باشد، اثری که این شب‌ها ساعت بیست و یک و سی دقیقه از شبکه دو سیما در حال پخش است.

پایان پیام

نویسنده: نیما نعمتی زاده

خروج از نسخه موبایل