فیلم اتاق و جهانی به وسعت ده متر
به گزارش گلونی قصههایی در دنیای ادبیات متولد میشوند که تصور تجربه آنان برای خواننده به نظر غیرممکن میآید اما دقیقا اعتبار بخشیدن به همین محالات است که قصههایی متفاوت خلق میکند.
در سینما نیز دیدن برخی فیلمها به مخاطب فرصت چندین باره، برای تجربه موقعیتهای جدید کشف نشده در زندگی را میدهد تا به این باور برسد که زندگی همیشه به آن شکل که او دیده است تجربه نخواهد شد.
فیلم اتاق نیز از این ویژگی مستثنا نیست و ذهن شما بعد از گذشت دقایقی از آن، با سوال بزرگی مواجه میشود که آیا چنین قصهای امکان وقوع دارد یا خیر!
در واقع نویسنده آنقدر در خلق یک موقعیت خاص و ویژه موفق عمل کرده است که با وجود غیر معمول بودن آن، باور مخاطب آن قصه را پذیرا میشود.
این فیلم در ژانر درام و به کارگردانی لنی آبراهامسون و محصول مشترک کانادا و ایرلند، ایالات متحده آمریکا و بریتانیاست.
این فیلم که براساس کتابی با همین نام و به نویسندگی اماداناهیو ساخته شده، محصول سال 2015 است که در هفتاد و سومین مراسم گلدن گلوب در دو رشته بهترین بازیگر نقش اول درام و بهترین فیلمنامه جایزه اول را به دست آورد.
از بازیگران این فیلم میتوان به بری لارسون، جیکوب ترمبلی، جوآن آلن و ویلیام اچ میسی اشاره کرد.
اتاق، روایتگر زندگی زنی 26 ساله به نام جوی (بری لارسون) است که در سن 19 سالگی با فریب مردی دزدیده میشود.
این فیلم با شروع پنج سالگی جَک (جیکوب ترمبلی) پسر بچه پنج ساله این زن شروع میشود.
جک در این اتاق هر روز بازی میکند، غذا میخورد، حمام میرود و همین جا نیز در مورد همه چیز خیالبافی میکند.
درواقع او چون تصوری از محیط بیرون اتاق ندارد، برایش فقط چیزهایی مثل پشه، موش و …که تا به حال از نزدیک دیده است واقعی مینماید.
فیلمنامه اتاق طرح و ایدهای کاملا پخته و با جذابیت بالا است که با وجود گرفته شدن اکثر سکانسهای آن در اتاقی ده متری، برای مخاطب کسالت و یکنواختی به دنبال ندارد.
در واقع مخاطب آنچنان در دنیای این کودک و ذهنیات او غرق میشود که دیگر چیزی توجهاش را به خود جلب نمیکند.
داستان با معرفی جک و جوی و وضعیت ناخوشایند آنان شروع میشود و به آرامی پیش میرود اما ناگهان با فرار جک از آن زندان، فیلم به سرپایینی مهیج خود میرسد.
از این جا به بعد است که بیننده نیز با دیدن محیط بیرون از اتاق، با جک لحظه به لحظه تحیر و شگفتزدگی را تجربه میکند.
در کنار کلیت کار اما از دیالوگهای بین مادر و پسر که فراتر از معنای معمول خود نیز به کار میروند، نمیشود غافل شد.
در ورای اکثر این گفت و گوها مقاصد عمیق و فلسفیای نهفته است که از هوش سرشار نویسنده آن خبر میدهد.
دیدن این فیلم را حداقل برای یکبار از دست ندهید!
پایان پیام
نویسنده: هانیه شریعتی