جامعه و هم صدایی هارمونیک آدمها
جامعه و هم صدایی هارمونیک آدمها
به گزارش گلونی جامعه شباهتهایی با کنسرت دارد.
داشتم مستندی میدیدم درباره یک کشتی تفریحی و روند مدیریت و برنامهریزیاش.
با هر کدام از نیروها و کارکنانش که گفتگو میکرد، با جزئیات به وظایفشان اشاره میکردند و از اهمیت کارشان میگفتند.
مثلا فردی که مسئول هل دادن چرخدستیهای چمدان مسافران بود، یا کسی که در بخش جمعآوری زباله و تفکیکش کار میکرد یا فردی که وظیفهاش محکمکردن ریسمانها در نقاط مخصوص بندرگاه بود.
همه این افراد با سری افراشته و دقت خاصی از شغلشان حرف میزدند.
سعی نمیکردند چیزی به آن اضافه کنند یا موضوع را به شوخی و در سطح برگزار کنند و کارشان را خفیف کنند.
حتی وقتی مشکلی در یکی از بخشها رخ داد، یکی از افراد چنان با قدرت از حل مشکل حرف میزد و تاکید میکرد که «ما راس ساعت ۳:۴۰ دقیقه باید از بندر خارج بشیم و قطعا میشیم» این تاکید، دقت و تلاش برای حل مشکل برایم خیلی جالب بود.
یادم افتاد همیشه در محیطهای کاری مختلفی که داشتم، افرادی بودند که یا از عنوان شغلیشان فرار میکردند، یا آن را بزرگتر و مهمتر از آنچه هست جا میزدند.
از آن طرف مدیرانی هم داشتم که تا دلتان بخواهد عملکرد کارکنانشان را ناچیز و کوچک میشمردند و همه موفقیتها را از درایت خودشان میدانستند و خطاها را سهم زیردستان.
البته من خوششانس بودهام و افراد زیادی هم به عنوان مدیر یا همکار داشتم که در نهایت دقت، کوچکترین تلاشها را ارج میگذاشتند و در زمان بحران، دوشادوش بقیه مشارکت میکردند.
جامعه و هم صدایی هارمونیک آدم ها
از طرفی یادم افتاد که شاید تعداد کمی از ما در شغل و جایگاهی که هستیم راضی باشیم.
رضایت درونی که باعث شود باور کنیم وجود ما مهم است و بدون ما و نقش ما، کار لنگ میماند.
البته همیشه تاریخ کسانی بودهاند که یادمان بیندازند «حالا همچین کوه هم نمیکَنی!» یا «زیاد خودتو جدی نگیر!» و…
در انتهای مستند با رئیس کشتی حرف زد و جمله بسیار بسیار مهمی گفت.
او همه خدمه را به سازهای موسیقی تشبیه کرد و تاکید داشت اگر حتی یک نفر به خوبی کارش را انجام ندهد، موسیقی نهایی شنیدنی نخواهد بود. یک هارمونی واقعی با کمک همه سازها شکل میگیرد.
چقدر به این نگاه بیشتر از هر زمانی نیازمندیم. در هر جایگاهی که هستیم.
از پاکبانهای زحمتکش بگیرید تا بالاترین سِمتهای تصمیمگیری.
حتا اگر یک نفر این وسط کم بگذارد، دزدی کند، کار با کیفیت و درستی انجام ندهد و… شمایل نهایی قطعا یک هیولای نامتقارن است نه یک جامعه پویا و سرزنده.
احتمالا بسیاری از ما پتانسیل دزدی و اختلاسهای کلان را داریم. فقط زمینه و قدرت لازم برایمان فراهم نبوده. پس قبل از متهم کردن دیگران، به آینه هم نگاهی بیندازیم و بپرسیم خودمان چقدر خطا داشتهایم. خطاهای بسیار ریز کماهمیت.
همان خطاهایی که برای رفع و رجوعش دلایل را بهم میبافیم… قدرت میتواند چهره همه (اغلب) آدمها را تغییر دهد. رونوشت به خودم و…
پایان پیام
نویسنده: انوشه میرمجلسی
کد خبر : 221536 ساعت خبر : 2:37 ب.ظ