خشونت در خانواده و ماجرای فرزندکشی
خشونت در خانواده و ماجرای فرزندکشی
به گزارش گلونی بعضی از خبرها را فقط در فیلمهای جنایی میشود دید.
از آن فیلمهای جذابی که با هیجان تماشا میکنیم و مدام در حال حدس زدن هستیم که بالاخره قاتل چه کسی است.
در نهایت آخر فیلم قاتل مشخص میشود و ما نفس راحتی میکشیم که فهمیدیم قاتل کیست.
اما تمام این داستانها فقط در فیلم جذاب است. وقتی در دنیای واقعی، درست کنار گوشمان، دو تا خیابان آن طرفتر، چنین اتفاقاتی رخ بدهد، آن موقع است که میفهمیم اصلا جذاب نیست.
مو بر تن آدم راست میشود و ذهنش مدتها درگیر حادثه میشود.
قطعا همه ما سوالهای بیجواب زیادی در ذهن داریم.
هنوز قتل بابک خرمدین توسط پدر و مادرش را هضم نکرده بودیم که خبر قتل خواهر و داماد هم به آن اضافه شد.
ترسناکتر از اینکه قاتلین پدر و مادر مقتول بودهاند، این است که طبق گفته روانپزشک هر دوی آنها سالم هستند و ترسناکتر از آن این که هیچ کدامشان نه تنها پشیمان نیستند، بلکه از فرزندکشی دفاع میکنند.
یعنی حتی قاتلین سریالی هم همیشه آن بیماران روانی که ما تصور میکنیم نیستند و این ترسناکترین قسمت ماجراست.
اگر صرفا فرزند را کشته بودند میتوانستیم خودمان را قانع کنیم که یک جنون لحظهای بوده و بعد پشیمان شدهاند.
اما آنها این فرزندکشی را به شکلی هولناک انجام دادهاند.
خشونت در خانواده و ماجرای فرزندکشی
پشت تمام رفتارهای خشونت آمیز و جنایتها یک خشم پنهان شده است.
خشمی که سالها آن را نگه میداریم تا در نهایت به مرحله انفجار میرسد.
خشم از شرایط زندگی، از وضعیت اجتماعی، مشکلات اقتصادی، خشم از خانواده، خشم از خودمان، خشم به خاطر یک تعصب کورکورانه و در نهایت این خشم یا باعث میشود بیدلیل در خیابان با یک نفر دعوا کنیم، یا این چنین فرزندانمان را سلاخی کنیم.
با خودم فکر میکنم از قتل دختر و داماد سالها گذشته است.
چه بر سر ما آمده که اگر کسی ناگهان غیب بشود حتی تا سالها سراغ او را نمیگیریم؟
مگر چقدر درگیر گرفتاریهای زندگی هستیم که این چنین احوال اطرافیان برایمان بیاهمیت شده است؟
علاوه بر این من به این فکر میکنم که قاتلین چقدر خونسرد بودهاند که کوچکترین رفتار غیر عادی از آنها سرنزده تا اطرافیان به آنها شک کنند.
انگار به راستی و با تمام وجود به درستی کار خودشان معتقد بودهاند.
دقیقا همان طور که پدر خدا را شکر کرد بابت قتل پسرش و گفت عذاب وجدان ندارم چون آنها آدمهای بدی بودند.
دلم میخواهد بدانم چه چیزی در آن مغزها گذشته که باعث این رفتارها شده است.
تصور یک پدر، با چاقویی در دست، نشسته در حمام، بدن بیجان و تکهتکه شده پسر روبرویش، حتی در فیلمها هم قابل باور نیست.
میخواهم بدانم برای فرزندانشان اشکی هم ریختهاند؟ یا این قدر احساس رضایت داشتهاند که آنها را لایق قطره اشکی هم ندانستهاند.
با ناراحتی پسر را سلاخی کردهاند یا وسط کار برای استراحت یک چایی هم نوشیدند و به ادامه کار پرداختند؟
و هزاران سوال بیجواب دیگر.
جنایتی که فیلم نبود
در آن خانه چه گذشته که عاقبتش این شده است. شاید بهتر باشد بگوییم به ما چه گذشته است که عاقبتمان این شده است؟
این روزها خبر قتل به شکلهای مختلف زیاد میشنویم اما فکر میکنم طی دهههای اخیر این فجیعترین خبر قتلی بود که شنیده شد.
طبق آمار منتشر شده بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی سالانه در کشور رخ می دهد.
در سال ۱۳۸۸ تنها در مدت هفت ماه ۱۵ زن در اهواز و بیش از ۱۰ زن در کردستان قربانی قتلهای ناموسی شدند.
در سال ۱۳۹۰ آمار زنان کشته شده در کل ایران ۳۴۰ زن بوده است.
در سال ۹۷، ۳۳ زن به دست پدر، برادر، همسر و پسرخود به قتل رسیدند.
از مجموعه ۳۳ قتل، ۸ قتل ناموسی بوده، ۲۰ قتل بهدلیل اختلافات خانوادگی و ۸ قتل به دلیلی نامعلوم انجام شده است.
آمار قتل زنان در کردستانِ سال ۹۸ نیز تکان دهنده است. از ابتدای آن سال تا آذرماه، ۱۰۳ زن بهدلیل اختلافات خانوادگی و ترس مدام از کشته شدن توسط اعضای خانواده خودکشی کردند و ۲۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند.
از ابتدای سال ۱۳۹۴ تا پایان آن میتوان حدود ۹۴ عنوان خبری یافت که در آن زنی به قتل رسیده است.
اینها قسمت کوچکی از جنایتهایی است که خبرش به گوش ما رسیده است. قطعا جنایتهای بیشتری رخ داده است که هرگز کسی آن را نفهمیده.
ما نمیدانیم دقیقا چه اتفاقی افتاده است و چه کسی راست میگوید چه کسی دروغ. آیا ادعاها واقعی هستند یا خیر.
اما یک چیز بین تمام این جنایتها مشترک است و آن مشکلات بزرگ فرهنگی و اجتماعی آن جامعه است که خودش را این چنین فاجعه بار و هولناک نشان میدهد.
دخترم را کشتم چون آبرویم را برده بود، خواهرم را کشتم چون آبرویم را برده بود، پسرم را کشتم چون آبرویم را برده بود.
ای کاش به فریاد این خشمها برسیم قبل از اینکه از این دیرتر شود.
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
کد خبر : 226323 ساعت خبر : 1:39 ب.ظ
در آن خانه چه گذشته که عاقبتش این شده است. شاید بهتر باشد بگوییم به ما چه گذشته است که عاقبتمان این شده است؟
چندین بار متن رو خوندم،امیدوارم روزی برسد که هیچ انسانی بخاطر آبرو،غیرت،… جانش رو از دست نده