آواز کافه غم بار و داستان عشق یک طرفه
آواز کافه غم بار و داستان عشق یک طرفه
به گزارش گلونی بعضی آدمها و فیلمها و کتابها انسان را با روی دیگری از زندگی روبهرو میکنند. همان رویی که مثل گرد و خاک و زباله زیر فرش پنهان میشود و امروزه روز بیشتر از هر موقع دیگری سعی بر این است تا زشتیها و ناکامیها زیر گستردگی فرشی خوش آب و رنگ مستتر شود و از آن حرفی به میان نیاید.
آدمیزاد در وهله اولِ مواجهه با چنین آدم، فیلم یا کتابهایی، درحالیکه حسی سیاه و خورنده دورش را گرفته سعی در نادیدهگرفتن آن دارد، اما نادیدهگرفتن و سرخوشیِ بیدلیل تا کی؟
روزی همان چیزهایی که مدتها انکار میکردیم گریبانمان را خواهند گرفت و ما را به ورطهای سرشار از تاریکی پرتاب خواهند کرد تاریکیای که مدتها پنهانش میکردیم.
رمان «آواز کافه غم بار» دقیقاً چنین چیزی است؛ در فضائی ساده و محقر و دلگیر به تصویر کشیده شده است.
از همان فضاهایی که یک ثانیه بودن در آن هم رقتانگیز است و خواننده از ترس گرفتارشدن در چنین جغرافیایی ترجیح میدهد کتاب را نبوسیده کنار بگذارد، اما همین غمباری و دلگیری جاذبهای با خود دارد که قدرتش را نمیتوان دست کم گرفت.
در طول کتاب با روایتی ساده، اتفاقاتی معمولی، عشقی یکطرفه، و البته انزجار عجیب و غریب حاکم بر فضای کتاب مای خواننده بهطور تعجبآوری میخکوب داستان میشویم.
داستان یک روستای دور افتاده در جنوب آمریکا و زنی که دور از معیارهای مردسالارانه قراردادی امروز، متکی به خود، حقطلب و قدرتمند است و مسلماً ظاهر پر قدرتش هم چندان باب طبع معیارهای بلاهتبار امروزی نیست.
زنی که در تمام عمر خود زحمتکش و دچار روزمرگی بوده و تنها بخش متفاوت زندگیاش را میتوان یک ازدواج ۱۰روزه ناموفق دانست.
همهچیز در روستا و زندگی زن تکراری است تا اینکه یک روز گوژپشتی پا به کافه گذاشته و ادعا میکند خویشاوند میس آملیا (زن مذکور) است و ورود این مرد برگ تازهای در زندگی روستاییها و میس آملیا ورق میزند و باقی ماجرا.
کتاب حاصل کار نشر بیدگل در ایران، نوشته کارسون مککالر و ترجمه حانیه پدرام است. کتابی معمولی و دلگیر، اما بهیاد ماندنی.
این کتاب را به صورت آنلاین در طاقچه بخوانید
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 230267 ساعت خبر : 12:24 ب.ظ