گلونی

اشعار گوته و تاثیر پذیری او از حافظ

اشعار گوته و تاثیر پذیری او از حافظ

اشعار گوته و تاثیر پذیری او از حافظ

اشعار گوته و تاثیر پذیری او از حافظ

به گزارش گلونی با نگاه به تاریخ ادبیات به مواردی برمی‌خوریم که حضور فردی در مسیر زندگی ادیب دنیای شخصی و هنری او را زیر و رو کرده و آن فرد با تاثیری که بر هنرمند گذاشته، جلوه‌ متفاوتی به هنر او بخشیده است.

به عنوان مثال می‌توان از شمس تبریزی نام برد که دنیای مولانا را دگرگون کرد و در همین راستا تاثیری که حافظ بر گوته شاعر آلمانی گذاشت هم به نوعی از همین جنس تاثیرات بود.

گوته را «به تنهایی مظهر تمام تاریخ بشر و آیینه‌ی تمام نمای سیر تکاملی آن» دانسته‌اند اما او خود را در مقابل حافظ تخته پاره‌ای می‌دانست که بی‌خودانه سیلی‌خور اقیانوس است.

گوته همواره آروزی مریدی حافظ را داشته و مشتاقانه خواهان آن بوده تا چون او غزل‌سرایی کرده و قافیه بپردازد و در عین حال تقلید استادانه و برابر دانستن خود با خواجه شیراز را دیوانگی قلمداد می‌کرده است.

با این حال به نقل از محمود حدادی: «باید گوته را شاگرد کوچک حافظ و ذوب شده در او معرفی کرد؛ گوته در سرآغاز دورانی می‌زیسته که روابط ملت‌ها با یکدیگر در شرف شکل‌گیری بوده و او نیز به ادبیات جهانی و رشد آن اهمیت می‌داده و صرفا یک ادیب حافظ پرور نبوده است.»

اشعار گوته

با کمی دقت در تاریخ تولد (۱۷۴۹)، زندگانی و مرگ (۱۸۳۲) او، تاریخی که به آموختن زبان فارسی و عربی اهتمام ورزید و همچنین توجه به دوره‌ای که آن را زمان سرسپردگی گوته به حافظ (۱۷۸۸) گفته‌اند در می‌یابیم گوته سی‌‌‌و‌نه سال آغازین زندگی خود را مطلقا تحت تاثیرات شعری و اندیشه‌ای حافظ نبوده و مستقلا و قویا در حوزه حقوق، هنر، زبان‌ و غیره سر‌آمد روزگار خویش بوده است.

آشنایی گوته با ادب فارسی نیز نه با حافظ شروع و نه به او منحصر شده بود وی پیش از دیوان حافظ با سعدی و گلستان او نیز آشنا بوده و آن را می‌ستوده است. علاوه بر آشنایی با سعدی ایران باستان، آیین زرتشت و سیر تحولات فکری و ادبی در ایران نیز از موضوعات مورد تحقیق و بررسی گوته بوده است.

با وجود آشنایی نسبتا خوب گوته با تاریخ و ادبیات ایران تنها دیوان حافظی که هامر پورگشتال ترجمه کرده بود توانست او را تا پایان عمر مفتون و شیدای خود سازد و گوته را به ادیبی تبدیل کند که امروزه حداقل برای ما فارسی‌زبانان نامش با حافظ گره خورده است.

گفته‌اند آنچه گوته را به بررسی آثار شرقی متمایل ساخته، زنی به نام ماریانه فون ویلمر بوده است که گوته در استعاره و با الهام از یوسف و زلیخای جامی او را زلیخا می‌خوانده است. عشق افلاطونی گوته به این زن باعث شد تا او در ادب شرقی به جست‌و‌جو پرداخته و شباهت‌های روحی و معنوی بسیاری را بین خود و لسان‌الغیب کشف کند.

دل‌بستگی گوته‌ آلمانی به رمانتیسیسم و تاثیری که عشق ماریانه بر او گذاشت او را به حافظ و بعد خلق دیوان شرقی_غربی کشانید اثری که به تقلید از حافظ نام دیوان بر خود گرفت و به یکی از مهم‌ترین آثار ادبی آلمان بدل شد.

پایان پیام

نویسنده: کیمیا قنبری

خروج از نسخه موبایل