نامه البرز به زاگرسی که آمپر چسبانده
نامه البرز به زاگرسی که آمپر چسبانده
به گزارش گلونی البرز از دست زاگرس آتشی است.
زاگرس خان سلام
هر سال نزدیکهای تابستان ادای آتشگرفتهها و سوختگان هر دو عالم را درمیآوری که حواس ملت برود سمت خودت و از سایر مسائل مهم سیاسی و لجستیکی پرت شود. ما که میدانیم کار خودشان است.
خدا را شکر فقط دو رشتهکوه بلند در این سرزمین پهناور هستیم؛ اگر مثلاً ۵ تا رشتهکوه بودیم که شما هر روز خودت را به آتشمردگی میزدی که کوچکترین توجهی سمت بقیه نرود.
من ماندهام اگر دماوند را داشتی چه میکردی.
مطمئنم هر جنس مخالفی که از دامنهات میگذشت، فیالفور بساط آتشفشانت را برپا میکردی و کلی صدای فیسفیس و هوهو همراه با پاشش انواع و اقسام مواد مذاب راه میانداختی که خدایی نکرده چشم طرف حتی برای یک لحظه به سمت کوه دیگری نرود.
لابد برای فریب آن بینوا هم میگفتی «بیا تو دامنه خودم، یه سری لاله بهت نشون بدم که کلههاشون برعکسه.»
نامه البرز به زاگرسی که آمپر چسبانده
این حجم از حسودی و سبکبازی از یک رشتهکوه اصیل بعید است.
از شما با این قدمت و تمدن غنی انتظار میرود که عاقلانهتر رفتار کرده و الگویی برای دیگر پوششهای گیاهی و جانوری باشی.
اما متأسفانه به نظر میرسد اوضاع معیشتی و اقتصادی کشور روی اعصاب شما هم اثر گذاشته و هر از گاهی آمپر میچسبانی.
عزیزم، همسایه محترم، متوجهی هر بار که آمپر شما میچسبد به سقف، مردم باید زار و زندگیشان را بگذارند زمین و بیفتند دنبال خاموش کردن منبع جلب توجه شما؟
بعد همان مردم برای خاموش کردنت از کسب درآمد میافتند، کلی هم خرج میگذاری گردنشان و وضعیت اقتصادی بدتر میشود و شما بیشتر جوش میآوری و آمپرت بالاتر میرود و عده بیشتری باید زار و زندگیشان را رها کنند که به آمپر شما برسند و در کسب و کار آنها هم وقفه میافتد و باز وضعیت اقتصادی بدتر میشود و دوباره شما بیشتر جوش میآوری و این داستان تا به گِل نشستن مردم ادامه خواهد داشت.
تا به حال دیدی با عصبانیت کاری درست شود؟
راستش را بگویم من دیدم. مثلاً طرف پای کوه من برج ساخته در یک کوچهای که گربه و سه تا بچهاش با هم در عرض آن جا نمیشوند، بعد تشریف آورده شهرداری منطقه شمیران، برای مالاندن جریمه ساخت برج چنان قشرقی راه انداخته که کارمندان شهرداری قسطنطنیه هم آب قند به دست برای آرام کردن ایشان به صف شدهاند.
یا مثلاً بچه طرف کوچکترین مضرب مشترک دو عدد را از پاچه کز داده گوسفند تشخیص نمیدهد، بعض شما نباشد با همین جوشآوردنهایش کاری کرد که مدرک پسادکتری ریاضی را جلوی کلیه کارمندان شهرداری شمیران و قسطنطنیه با احترام تقدیم نوگل تازه شکفتهاش کنند.
یک مورد دیگر را خودم شاهد بودم که طرف صدایش را جوری انداخته توی گلو و آنچنان روی میز رئیس کوبیده که طرف نصف لواسان را درجا به نام دوستش زده و از کارمندان شهرداری شمیران و قسطنطنیه هم قدردانی کرده.
به نظرم اصلاً شما خوب میکنی آتش میگیری. فردا خودم آنچنان آتشی به پا کنم که روح چنگیزخان، آدولف هیتلر و نادرشاه در گور با هم بندری بزنند.
پایان پیام
نویسنده: یاسمن سعادت
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 231054 ساعت خبر : 3:45 ب.ظ