گلونی

نقش شاهنامه فردوسی در احیای هویت ملی ایران

نقش شاهنامه فردوسی در احیای هویت ملی ایران

نقش شاهنامه فردوسی در احیای هویت ملی ایران

نقش شاهنامه فردوسی در احیای هویت ملی ایران

به گزارش گلونی از سپیده دم تاریخ تا کنون ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراض سلسله شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت‌ترین روزگاران که گمان می‌رفت همه چیز نابود شده حلقه‌های مریی و نامریی هویت ملی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس‌وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.

شاهنامه منبعی بسیار غنی از میراث مشترک ایرانیان است که در آن می‌توان استمرار هویت ایرانی را از دنیای استوره‌ها و حماسه‌ها تا فرمانروایی واپسین شاهنشاهان ساسانی آشکارا دید.

نقش شاهنامه فردوسی

گفت و گو با دکتر ابوالفضل خطیبی در صفحه ندای آذرمهر ایرانیان را از طریق ویدیوی زیر ببینید:

نماشای گلونی را دنبال کنید

پرسش و پاسخ این جلسه در صفحه ندای آذرمهر ایرانیان را از طریق ویدیوی زیر ببینید:

فردوسی بی‌گمان در احیای زبان فارسی، که از ارکان هویت ملی است، نقش بی‌چون و چرایی داشته است و محتوای شاهنامه دارای ویژگی‌هایی است که هویت ملی ایرانیان در پرتو آن حفظ شده است.

هویت ایرانی ریشه در اسطوره‌هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند و داستان‌های حماسی درباره شاهان پهلوی و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران، پشتوانه‌های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملی را تقویت می‌کرد.

در عصر تاریخی شاهنامه، یکپارچگی اندیشه‌ی ایرانی به لحاظ سیاسی و دینی در سه مقطع آشکارا قابل تشخیص است و در سرتاسر دوره‌ ساسانی ادامه دارد.

مقطع نخست، زمان دارای دارایان، آخرین پادشاه کیانی تاریخ ملّی، است که داریوش سوم، آخرین شاهنشاه هخامنشی، را به یاد می‌آورد و برخی رویدادهای مربوط به پادشاهی اوست که در دوران این پادشاه کیانی بازتاب یافته است.

دوران این پادشاه در خدای نامه محل تلاقی دو اندیشه‌ اصلی ایرانیان باستان است: یکی سیاسی با مرکزیت ایران‌شهر؛ دیگری دینی در سراسر قلمرو پادشاهی.

تدوین کنندگان خدای نامه ایرانی یکپارچه به لحاظ سیاسی و دینی در عصر هخامنشی را در دوره‌ دارای دارایان تجسم بخشیدند.

مقطع دوم دوره‌ پادشاهی اردشیر بابکان است که از یک سو، به گزارش تاریخ طبری، به کین خواهی پسر عم خود، دارای دارایان، برخاست و به گزارش کارنامه اردشیر بابکان، سراسر ایرانشهر را در نظام پادشاهی واحدی متمرکز ساخت و از دیگر سو، به هیربد هیربدان عصر خود، تنسر یا توسر، دستور داد تا متون پراکنده‌ اوستای عهد اشکانی را گرد آورد و سامان بخشد.

متون پهلوی شکل‌گیری دوباره‌ی یکپارچگی سیاسی و دینی در زمان ساسانیان را با عباراتی چون با آرائیِ ایران‌شهر و بازگشت به یک پادشاهی بیان کرده‌اند.

پایان پیام

نویسنده: فاطمه نصیری راد

خرید از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

خروج از نسخه موبایل