یادداشتی بر سریال تلویزیونی کلبه ای در مه
یادداشتی بر سریال تلویزیونی کلبه ای در مه
به گزارش گلونی سریال کلبه ای در مه که پیشتر با نام میجان و به کارگردانی مرجان اشرفزاده قرار بود برای رمضان سال نود و نه خورشیدی تولید و آماده پخش شود، به سبب اختلاف نظر میان کارگردان و شبکه سه سیما، سرانجام، حسن لفافیان آن را کارگردانی کرد و پس از تغییراتی در نام و برخی بازیگران، مخاطب این شبها شاهد آن است.
حال و هوای داستان
کلبهای در مه داستان سرگذشت آدمها با همان حال و هوای تاریخ عامه نه چندان دور است، ماجرای خان و ارباب و رعیت و عشقهای خواسته یا ناخواسته و آمدن فرزندان و تاثیر رفتارهای جوانی روی سرنوشت فرزندان.
فارغ از خط داستان، تلویزیون چنین مجموعههایی را مانند پس از باران و با اندکی اغماض بانوی عمارت و چندی دیگر را پیشتر تولید کرده است. آثاری که از روابط خان و ارباب و رعیت و عشق و هوسهای احتمالی، آن هم در فضایی روستایی به ویژه شمال کشور میگوید، در ذات خود جذاباند.
از سویی نشان دادن عشق و خیانت نیز، در هر برهه از تاریخ، تماشاگر پسند است.
کلبهای در مه، داستان و حال و هوای تازهای را ارائه نمیدهد. به باور نگارنده نیاز هم نیست که لزوما این را انجام دهد چرا که امروزه زاویه دید از داستان (یا احیانا قصه) اهمیت بیشتری دارد.
مخاطب در این مجموعه شبانه تلویزیونی، با زاویه دید متفاوتی روبهرو نیست اما آنچه که میبیند را نسبتا میپسندد.
نویسنده، طرح و خط داستان را با وام گرفتن از فضای تاریخی نه چندان دور، طبیعت و حال و هوای شمال، بد تعریف نمیکند. ساختار کلامی ویژهای نیز وجود ندارد، گفتار ساده است و در خدمت هدف.
شاید اگر گفتوگوها عمق و ظرافت بیشتری میداشتند، کلبهای در مه از نمونههای مشابه خودش پیشی گرفته و ماندگار میشد، رویدادی که تا اینجا در این سریال رقم نخورده است.
کارگردانی
لفافیان، داستان را ساده تعریف میکند و تقطیع و چینش نمای ویژهای را به نمایش نمیگذارد.
انتخاب بازیگران بد نیست اما هدایت ایشان به سبب میزانسنهای بعضا نادرست، سکتههایی را در باورپذیری به همراه دارد.
برای نمونه بلاتکلیفی و اسارت محسوسی در بازی رزیتا غفاری در نقش همسر برزو در سکانس ورود برزو به حیاط خانه در قسمت سیام وجود دارد که علت آن به فرمان نادرست حرکت و ایستایی کارگردان برمیگردد.
همچنین بازیگران بعضا و به نسبت، هنوز اسیر متن، کلمات و جملاتاند. گفتار از متن به باورپذیری تبدیل نشده است.
سریال شبانه تلویزیونی کلبهای در مه نمیتواند با مجموعههای نمایش خانگی رقابت کند اما در اندازه متوسط خودش، برای بیننده قابل قبول است.
آیا فقر سریال خوب در تلویزیون موجب چنین اتفاقی شده یا سطح ذائقه تماشاگر پایین آمده است؟!
نقد سایر سریالها را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتی زاده
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 235887 ساعت خبر : 1:49 ب.ظ
در قسمت پایانی که ماهگل تیر خورد ؛ این صحنه قابل قبولی نبود چون با اون فاصله و باتوجه به اینکه ماهگل و مینجان در آغوش هم بودند؛ تیر فقط به ماه گل اصابت کرد . حداقل گرددن ماهگل یا کولش هم باید آسیب میدید یا خون ماهگل پخش بشه