دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد کتابی با درونمایه عاشقانه
به گزارش گلونی اگر بپرسید، خیلی قاطع میگویم در زمانه بیعشقی زندگی میکنیم. کافی است تا سر بگردانیم و یک نمونه واضح از بیعشقی، سنگدلی و بیمحبتی را کنار گوش خود ببینیم. البته گاهی این سنگدلیها خودخواسته و کاملاً آگاهانه هم نیست.
شرایط عجیب زندگی در این برهه از زمان چنان ایجاب میکند که هرکس سر در گریبان خود فرو برد و جز خود و دو قدمی خود کسی یا چیزی را نبیند و به همهکس بیاعتنا باشد.
در بین تمام این مشکلات، دویدنها و زندگی ماشینی، تنها چیزی که برای پناه بردن آدمی میماند و باعث میشود تنها دقایقی از روز حس کنیم که هنوز انسانیم و از گوشت و خون تشکیل شدهایم، کتابها هستند؛ کتابها و زندگیکردن در حیاتی که برای ما نیست. بودن در جایی غیر از اینجا، با آدمهای متفاوت.
سعدی راست میگفت نمیشود اسم مایی که از غصه دیگران بیغمیم، انسان گذاشت. اما خب حتی ذهن سراپا تخیل سعدی هم نمیتوانست وقایعی که دارد در روزگار ما اتفاق میافتد را تصور کند.
روزگاری که غم از هر طرف لشکر انداخته و بیوقفه در حال تازاندن است و برخلاف روزگار کسانی چون حافظ و سعدی، ساقی و یار و یاوری وجود ندارد تا با هم بنیاد تمام این مشکلات را براندازیم. گفتیم که روزگار بیعشقی است.
در این دوره، از بین همه این کتابها شاید عاشقانهها مناسبتر باشند. بعد از یک روز پرمشغله و گرفتاری، عاشقانهها قلب را رقیق میکنند و در چنین روزگاری فلزیشدن آن را به تعویق میاندازند.
شاید عاشقانهها بتوانند در رئوفشدن قلب ما و دور شدن از سختیهای بیرونی سهمی داشته باشند. شاید یکی از همین عاشقانهها بتواند کتاب «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» از آنا گاوالدا، نویسنده فرانسوی باشد. خدا را چه دیدهاید؟
این کتاب حاوی ۱۲ داستان کوتاه با درونمایه اصلی عشق است و با لحنی ساده و روان به جزئیات دلنشین زندگی و روابط انسانی میپردازد.
این کتاب را نشر قطره با ترجمه الهام دارچینیان در سال ۱۳۸۵ منتشر کرد و توانست به سرعت محبوبیت زیادی در ایران پیدا کند. شاید به این خاطر که گزینه مناسبی برای پر کردن روزهای بیعشق است.
این کتاب را آنلاین مطالعه کنید
آنا گاوالدا و کسی که دوستش دارد
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید