گلونی

قسمت هفتم سریال زخم کاری؛ مالک آمادگی جسمانی ندارد

قسمت هفتم سریال زخم کاری؛ مالک آمادگی جسمانی ندارد

قسمت هفتم سریال زخم کاری؛ مالک آمادگی جسمانی ندارد

قسمت هفتم سریال زخم کاری؛ مالک آمادگی جسمانی ندارد

به گزارش گلونی در قسمت هفتم می‌بینیم که منصوره لباس سفید پوشیده است.

تا دیروز سرتاپا مشکی بود، حالا ناگهان سرتاپا سفید شد.

به قدری سفید بود که چشم‌مان را کور می‌کند. آیا چهلم پدرش گذشته است که سفید پوشیده؟

شاید هم عروسی است و ما خبر نداریم، ظاهرا کیش بخت آدم را باز می‌کند.

البته در قسمت قبل اشاره کردیم که گاهی لازم است خبر نداشته باشیم.

خودمان که عقل‌مان نمی‌رسد، یک نفر عاقل‌تر می‌آید و می‌گوید شما از فلان اتفاق نباید خبر داشته باشید.

البته بهتر است موضوع را پیچیده نکنیم، شاید چون کیش هوا گرم است لباس سفید پوشده.

از لباس منصوره که بگذریم، می‌بینیم طی یک سری صحنه‌های کلیشه‌ای، مالک و منصوره در ماشین نشسته‌اند و الکی می‌خندند یعنی خیلی به آنها خوش می‌گذرد.

والا در این عمری که از خدا گرفته‌ایم، هرگز پیش نیامده در ماشین بنشینیم و الکی بخندیم و فکر کنیم وای چقدر دارد خوش می‌گذرد.

بعد از آن مالک ناغافل از منصوره می‌پرسد: ضدآفتاب نزدی؟

زده یا نزده، به شما ربطی دارد آقای مالک؟ اگر ما می‌فهمیدیم این سوال‌ها را از کجا در می‌آورند خیلی خوب است.

البته که منصوره کار خیلی بدی کرده ضدآفتاب نزده است آن هم در کیش، اما خب فضولی‌اش هم به کسی نیامده.

قسمت هفتم سریال زخم کاری

همچنین در این قسمت ناصر را می‌بینیم که بعد از اشک‌های پی‌در‌پی‌ای که ریخت، فکر می‌کند خیلی زرنگ است و با اطلاعاتی که دارد، دیگر قدرت در دست اوست.

با یک اعتماد به نفسی نزد سمیرا می‌رود که مثلا با اطلاعاتی که در دست دارد، مشتی بر دهان سمیرا بزند.

اما خودش ضایع می‌شود. ما نمی‌دانیم این ناصر پیش خودش چه فکر کرده؟

می‌خواهی سمیرا را ضایع کنی؟ بترس از روزی که سمیرا بخواهد تو را ضایع کند.

اوج قسمت هفتم هم سکانس دعوای مالک بود. کارگردان فکر کرده در این قسمت خیلی شاهکار کرده است.

با خود گفته: خب برویم یک دعوا راه بیندازیم و نبض مخاطب را در دست بگیریم.

شما که می‌خواستید دعوا کنید، حداقل مالک را یک کلاس آمادگی جسمانی می‌بردید که با چهارتا کتک زدن دست و پای خودش رگ به رگ نشود.

از آن طرف سمیرا خانم هوس جگر کرده است و می‌خواهد مالک را به کشتارگاه ببرد. مالک اگر عاقل باشد او را به کشتارگاه نمی‌برد.

حالا دیگر تصمیم با خودش است. به هرحال او زنش را بهتر از ما می‌شناسد، ما قضاوت نمی‌کنیم.

در نهایت فیلم با سکانسی تاسف برانگیز به پایان می‌رسد.

سودابه یا همان عذرا خانم زخمی روی پله‌ها افتاده.

ما نمی‌دانیم خودش را به زخمی بودن زده یا واقعا زخمی شده است. هیچ چیز از او بعید نیست.

ما صبر می‌کنیم تا در قسمت بعد سرنوشت او مشخص شود.

زخم کاری را در فیلیمو ببینید

نقد این سریال را بخوانید

پایان پیام

نویسنده: بیتا اشکانیان

خرید از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

خروج از نسخه موبایل