آدام هرست: علی قمصری با اصالت مینوازد و موسیقی رفیق اوست
تمجید موزیسین آمریکایی از نوازنده ایرانی
آدام هرست: علی قمصری با اصالت مینوازد و موسیقی رفیق اوست
به گزارش گلونی آدام هرست موزیسین و نوازنده ویلنسل اهل آمریکا در گفتگویی با مریم رفائی خبرنگار ایرانی درباره علاقهاش به موسیقی و ساز ویلنسل صحبت کرد. او که یک نوازنده شناخته شده است و در ایران نیز طرفدارانی دارد امیدوار است بتواند روزی برای هواداران ایرانیاش کنسرتی برگزار کند.
این موزیسین آمریکایی با تماشای نوازندگی علی قمصری و مهرداد ناصحی نوازندگان سازهای تار و کمانچه به وجد آمد و معتقد است که علی قمصری با اصالت مینوازد و موسیقی رفیق اوست. همچنین صدای ساز کمانچه را تحسین برانگیز و الهامبخش خواند و آن را شبیه صدای خواننده بدون کلمات دانست.
بهعنوان اولین سوال چه چیزی باعث علاقه تو به موسیقی و ویلنسل شد؟
من به عنوان یک جوان احساس خلایی در روحم داشتم که نمیدانستم چه بود تا اینکه شروع به نواختن کردم و آن خلا با نواختن موسیقی توسط خودم پر شد کاری که نمیتوانست توسط دوستان و اقوام انجام شود و در آن مقطع، موسیقی دوستی برای من شد زمانی که کسی کنارم نبود میتوانستم به سراغش بروم.
من تک فرزند بودم و خواهر و برادری نداشتم و واقعا موسیقی همه چیز نبود اما بُعدی از زندگی من خالی بود تا زمانی که موسیقی را پیدا کردم و این دلیل شروع و ادامه برای نوازندگی بود و اخیرا این یک نیاز فیزیکی است و اگر من مدت زیادی بدون نوازندگی پیش بروم، قطعا احساس انرژی مازاد میکنم که فقط میتواند از طریق نواختن خالی شود.
شما از موسیقی شرقی، خاورمیانه، آمریکای لاتین و اروپای شرقی در آثارتان الهام میگیرید، چرا به سراغ این موسیقیها رفتید؟
این داستان کمی عقبه طولانی دارد؛ قبل از اینکه اینترنت مثل امروز این چنین فراگیر شده باشد به کتابخانهای رفتم و در آنجا سیدیهای موسیقی جهانی را پیدا کردم و یک مرتبه چند هزارتا از آنها را با خود به خانه بردم و گوش کردم.
چون من در تربیتم با چیزی به غیر از موسیقی آمریکایی و کلاسیک آشنا نشده بودم، سعی کردم فرهنگهای مختلف را به واسطه موسیقیهای سنتی آنها بشناسم و این امر بر روی من تاثیر گذاشت تا زبان این موسیقیها را متوجه شوم که چه تفاوتهایی با زبان موسیقیهایی که من یاد گرفته بودم، داشت و بنابراین سعی کردم فقط با شنیدن آن را یاد بگیرم و معلمی نداشتم و هیچوقت تمایلی نداشتم آنها را کپی کنم چون از نظر فرهنگی جالب نیست از موسیقی که به من تعلق ندارد، تقلید کنم.
من دوست دارم زبان موسیقیهای مختلف را یاد بگیرم و آنها را با زبان موسیقی که با آن آشنا هستم ترکیب کنم در واقع این چیزی است که در آلبومهای خودم انجام میدهم من به نوعی یک ساختار و مفهوم را برای آلبومم به وجود میآورم و همانطور پیش میروم و هر آهنگی که میسازم به نوعی جستوجو و تجربه است.
مصاحبه مریم رفائی با آدام هرست
ویدیوی کامل گفتگوی آدام هرست در یوتیوب مریم رفائی را از طریق ویدیوی زیر ببینید:
نماشای گلونی را دنبال کنید
با این حساب علاقهمند به سفر به کدام کشورها هستی تا با موسیقی و سازهای آنها آشنا شوی؟
این اواخر به ساز دودوک اشاره داشتم و خیلی تحت تاثیر صدا و اثرگذاری آن قرار گرفتم. فکر میکنم اگر در جایی به دنیا میآمدم که دودوک در آنجا بود؛ انتخاب من این ساز میشد. ویلنسل خیلی ساز تاثیرگذاری است اما دودوک از ویلنسل هم تاثیرگذارتر است و من خیلی مجذوب دودوک میشوم وقتی که به خوبی نواخته میشود.
همچنین خیلی تحت تاثیر فلوت بنسوری هندی قرار گرفتم. فکر میکنم این دو ساز شباهتهایی دارند. هر دو با نفس نواخته میشوند و تار ندارند و نفس مثل خواننده نوعی تاثیرگذاری طبیعی دارد و سازهای تاری میتوانند کمی از این تاثیرگذاری را با بلندی صدا و نرم شدن تقلید کنند.
ویلنسل هیچگاه مثل یک خواننده که از نفس میافتد نیست، بلکه مجبور است که بایستد. بسیاری از چیزهایی که میخواهم برای لحنم به دست بیاورم را از سازهای بادی یاد گرفتم. در واقع چیزهای زیادی از سازهای بادی به خاطر تاثیرگذاریشان یاد میگیرم بنابراین من نمیتوانم بگویم قصد سفر به جای مشخصی دارم اما واقعا از اجرای کنسرت با بنسوری هندی و دودوک لذت بردم.
همچنین ساز عود را خیلی دوست دارم و کمی یاد گرفتم که چطور آن را بنوازم. البته مقداری تکنیک آن را قرض گرفتم و به شکل موسیقی غربی نواختم و تاثیرگذاریش برای من خیلی جذاب است.
به عنوان یک نوازنده مستقل که با خوانندهای فعالیت ندارد با چه مشکلاتی مواجه هستی؟
وقتی جوان بودم با امتیاز خاصی رشد کردم و آن داشتن والدین ثابت قدمی بود که خلاقیت من را پشتیبانی میکردند. در واقع آنها سعی نکردند من را برای دکتر شدن یا هر کار پرسود و پایدار دیگری (به همان شکل سنتی والدین) راضی کنند که میتوانست تصمیم خیلی بدی باشد. بنابراین من پشتیبانی والدینم را در پیروی از خلاقیت خودم داشتم و موسیقی، هنر نقاشی و مجسمهسازی را دنبال کردم.
در مقطع خاصی در حدود بیست سالگی تصمیم گرفتم روی زندگیم تمرکز و جاده زندگیام را دنبال کنم بدون در نظر گرفتن اینکه من را به کجا خواهد برد. شاید گفتن این حرف برای کسانی که از امتیاز خانواده برخوردار هستند آسانتر باشد. من هیچ کمبودی نداشتم و برای این شکرگزار هستم و این خیلی دلگرم کننده بود وقتی هیچکس نمیگفت باید چه کاری انجام بدهم و تا امروز این جایی است که قرار دارم و نمیخواهم خودنمایی کنم چون باید خودم را به خودم اثبات کنم و این یک چالش است. در شروع خیلی فقیر بودم و زمانی جایی برای زندگی نداشتم. در خیابانها موسیقی مینواختم و این کار را زیاد انجام دادم و مردم گاهی یک دلار به من میدادند.
گاهی شما میتوانید سیدی بفروشید، زمانی که مردم به سیدی گوش میدهند. برای من همیشه اینطور بود که خلاق باشم و آن را به اشتراک بگذارم. من هم کنار خیابانها و هم در کنسرتهای بزرگ سراسر جهان برای جمعیتهای عظیم اجرا کردم.
بگذارید این طوری بگویم؛ موسیقی برای من همیشه مهمتر از داشتن خانه و ماشین زیبا یا هر چیز دیگر حتی دوستانم بوده. در واقع موسیقی همیشه اولویت من است و وقتی دربارهاش فکر میکنم این آرامش عملی که نیاز هست تا راهت را پیدا کنی و ادامه بدهی تا کامل بشوی در دنیای من همین است.
فکر میکنم اگر دنیای من از بین میرفت، باز هم موسیقی را داشتم. بنابراین اگر جوانان یا هر کسی سعی میکند که دنبال موسیقی باشد اگر در آن احساس ندارند به نظر من ارزشی ندارد. منظورم این است مقدار مشخصی بیباکی نیاز دارد که دنبال این نوع زندگی باشی.
نظر شما درباره ایران و اجرا در اینجا چیست؟
خیلی خوشحال میشوم و عمیقا به این موضوع افتخار میکنم پس اجازه بدهید لطفا این اتفاق بیفتد چراکه خیلی مشتاق هستم و امیدوارم که طرفدارانم در ایران را به زودی ببینم.
از هوادارانم برای گوش دادن، حمایت، درجهای از درک کردن و و داشتن درکی مشترک، تشکر میکنم و این تنها دلیلی است که موسیقی مینوازم و خاضعانه سپاسگزارم از مردمی که به من گوش میدهند و حمایت میکنند. این تنها حس من است و عمیقا حقشناسی میکنم.
پیشنهاد میکنم دو ویدیو از نوازندگی علی قمصری (تار) و مهرداد ناصحی (کمانچه) را تماشا کنی تا با نوازندگان ایرانی آشنا شوی و نظرتان را بگویید.
آدام هرست درباره نوازندگی علی قمصری (تار) که بر روی بدنه ساز نیز میکوبد گفت: «خیلی خوب، بسیار حرفهای و بینظیری بود. من این ساز را ندیده بودم که به عنوان ساز کوبهای نواخته شود؛ او خیلی حرفهای مینوازد.
شخصی حرفهای مثل او (علی قمصری) میتواند خیلی سریع بنوازد و این آدم را به وجد میآورد وقتی میشنوی یکی ان قدر سریع و حرفهای مینوازد و سپس میتوانی یکی را ببینی که خیلی آرام مینوازد.
فکر میکنم یکی مثل او با اصالت و طوری مینوازد که شخص دیگری ننواخته، پس آن موسیقی رفیق او است و او کاری انجام میدهد که باید انجام دهد و سپس به اشتراک میگذارد و من فکر میکنم این زیباست.»
آدام هرست آمریکایی همچنین ساز ویلنسل را با تماشا و شنیدن موسیقی و نوازندگی مهرداد ناصحی (کمانچه ) بیان کرد: «موسیقی زیبایی بود؛ شبیه صدایی بود که از گلوی انسان بیرون میآمد. مثل خواندن یک خواننده، تُن صدای سیمها مانند صدای یک انسان و ارتعاشات آن خیلی منحصر به فرد بود. با اینکه ساز تاری است اما مثل ویلنسل نواخته نمیشد.
میتوانند نشانههای مشابهی داشته باشند اما میتواند صدای خیلی متفاوتی داشته باشد. خیلی تحسینبرانگیز است که صدای این ساز چقدر شبیه صدای خواننده بدون کلمات است. شنیدن آن خیلی الهامبخش است ویلنسل قابلیت تولید آن صداها را ندارد فکر میکنم بدنه این ساز خیلی کوچک و گرد است بنابراین آن صدایی که از آن ساز میتوانی بگیری خیلی بینظیر است. به هر حال برای من خیلی تاثیرگذار بود.»
مقایسه حامد بهداد و جرد لتو از زبان موزیسین برزیلی
پایان پیام
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 243860 ساعت خبر : 2:43 ب.ظ