چرا جامعه ایران بی‌قرار و ناهمگن شد و از پس کرونا برنیامد؟

چرا جامعه ایران بی‌قرار و ناهمگن شد و از پس کرونا برنیامد؟

به گزارش گلونی دکتر مقصود فراستخواه در شماره‌های ۹ و ۱۰، پائیز و زمستان ۱۳۹۸ فصلنامه مطالعات ایرانی پویه با موضوع «امید و جنبش اجتماعی» نوشت:

در سال ۱۹۷۹ و زمان وقوع انقلاب مطابق اعلام یونسکو، جمعیت ۱۵ سال به بالای کشور به طور متوسط ۲٫۶ کلاس درس خوانده بود؛ اما اکنون این رقم در ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ به حدود ۸ کلاس رسیده و از آن هم عبور کرده و به سمت ۹ و حتی در برخی شهرها ۱۰ رسیده است.

فاصله چندانی با آمریکا که سیزده است نداریم. این تغییرات جهش‌وار و فریب‌ناک از قابلیت‌های بالقوه تمدنی ما و میل خانوارهای ایرانی در سرمایه‌گذاری انسانی برای فرزندان خود و افزایش شدید تقاضای اجتماعی برای تحصیلات ناشی شده است و شاهدی بر آن نیز علاقه زائدالوصف و اصرار خانوارها برای فراگیری زبان انگلیسی و فرانسه و مانند آن توسط فرزندان‌‎شان است.

آنها می‌خواهند بچه‌های‌شان به کشورهای مختلف بروند و درس بخوانند و با افتخار برگردند و پایگاه اجتماعی خود را ارتقا ببخشند.

ولی متأسفانه در ساختار کشور با یک نابرابری آموزشی گسترده مواجه هستیم، به طوری که شاخص نابرابری آموزشی در ایران ۳۷٫۳ درصد است، چیزی که برای کشورهای هم‌گروه ما یعنی گروه کشورهای با توسعه انسانی متوسط به بالا ۱۶٫۷ درصد است و برای کشورهای اروپایی ۸ درصد است.

چرا جامعه ایران از پس کرونا برنیامد؟

پویه را قانونی بخرید و این مقاله را طور کامل بخوانید

در واقع ایران هر چند در متوسط تحصیلات جمعیت، رشد شتابانی داشته است، ولی این رشد به صورت برابر نبود و از حیث برابری فرصت یادگیری در ایران فاصله زیادی داریم.

این هنوز جدای از موضوع کیفیت آموزش رسمی در ایران است که همه از وضعیت ناکارآمد و پایین آن باخبریم.

شیوه آموزش رسمی در غالب مدارس کشور متأسفانه مشکل جدی دارد، به دور از خلاقیت است و دانشگاه‌ها نیز عمدتا آماج مدرک‌گرایی شده‌اند.

باری اکنون در حقیقت ما بلد نیستیم جامعه‌ای را اداره بکنیم که در طی چهار دهه، متوسط سال‌های تحصیل او چهار برابر شده است و دیگر مردم چهار دهه پیش نیستند، صفات جمعیتی جامعه واقعا عوض شده است و برای اداره آن لازم است مدل‌های ذهنی حکم‌روایان عوض شود؛ که نمی‌شود.

در نظر بگیرید که مردمی از حيث شهرنشینی سریع، دورخیز برای سواد، دسترسی جهش‌وار به رسانه، پرتاب شدن به دنیایی به شدت جهانی شده و افزایش زیاد و لاجرم شاخص «تحرک اجتماعی»، از آن‌ رو به این رو شده‌اند، اما نظام مشارکت اجتماعی رضایت‌بخش و مؤثری به صورت نهادینه و مستقر و پایدار و رسمی برای او وجود ندارد.

این به معنای فقدان بهره‌وری ملی یا به تعبیر سنتی خودمان کفران نعمت است.

اکنون بیشترین جمعیت کشور در گروه سنی ۱۵ تا ۶۵ قرار دارد و این پنجره جمعیتی گشوده به روی ما، یک فرصت استثنایی است؛ ظرفیت اجتماعی عظیمی برای مشارکت و خلاقیت و توسعه فراهم است اما متاسفانه از این نیز به نحو مطلوب، عقلانی و ملی استفاده نمی‌کنیم.

میانگین عمر در ایران از ۶۰ سال اوایل انقلاب بسیار بالا رفته و به ۷۵ تا حدود ۸۰ سال رسیده است و رتبه متوسط به بالایی در جهان داریم هما‌نطور که به سبب منابع عظیم، بیست و چندمین و حداکثر سی‌امین کشور در جهان از حیث ثروت بالقوه هستیم؛ اما در شاخص نیکبختی اجتماعی رتبه ۱۰۸ در بین ۱۵۵ کشور داریم.

این بدان معناست که حتی ثروت بالقوه موجودمان برای ما خوشبختی نیاورده و به عبارت دیگر مدیریت بهره‌وری از ثروت ملی نداریم و این ثروت به رفاه اجتماعی تبدیل نمی‌شود.

صندوق بین‌المللی پول با درنظر داشتن مؤلفه‌هایی از جمله رعایت حقوق مالکیت، فقدان فساد، آزادی ابتکارات کسب و کار و مخارج دولت، شاخصی برای اقتصاد تعریف می‌کند که رتبه ایران از ۱۷۵ کشور ۱۷۳ است که به هیچ وجه برازنده کشوری با سابقه تمدنی کهن نیست.

برای تفصیل شاخص‌های مذکور و مقایسه ایران با دیگر کشورهای در حال توسعه بنگرید به: (۲۰۱۹ ,Schwab).

مجموع آن تغییراتی که در بالا شمه‌ای از آن برای نمونه و به اختصار بیان شد جامعه ما را به آستانه یک توده بحرانی رسانیده است. زیرا صفات جمعیتی عوض شده است ولی اصرار بر این است که در محدوده یک ایدئولوژی انحصاری دولتی اداره و کنترل شود.

برای همین است که ما اکنون در ایران با جامعه بی‌قرار و ناهمگنی روبه‌رو هستیم که روندهای تغییرات در آن به پایداری نرسیده و البته می‌تواند کل جامعه را چپه کند.

محتوای جامعه عوض شده ولی شکل آن تغییر نکرده است، به تعبیر فوکویاما، محتوای شهری با ساختارهای روستایی.

یا اندام در حال رشد با لباس‌های تنگ مندرس و نتیجه‌اش تبدیل یک ملت به روحی سرگردان است.

مردمی که طبق مطالعات جهانی و نیز پیمایش‌های ملی این نویسنده، میل به موفقیت در سطح بالایی دارند ولی موفق نمی‌شوند؛ مردمانی که امیدوارند اما فاقد امید اجتماعی تأسیس یافته‌اند، عاقلانی دارند ولی از عقلانیت اجتماعی محروم‌اند.

عجب که به رغم همه این مصائب زندگی در این سرزمین همچنان جریان دارد و مردم همچنان می‌خواهند زندگی کنند.

پایان پیام

خرید از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

کد خبر : 241119 ساعت خبر : 11:33 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=241119
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات