قسمت ششم زخم کاری؛ ما که متوجه سانسور نشدیم
سریال زخم کاری را متفاوت ببینید
قسمت ششم زخم کاری؛ ما که متوجه سانسور نشدیم
به گزارش گلونی سرنوشت عذرا خانم که با اسم سودابه وارد خانه ناصر شده است، یکی از اسرار بزرگ فیلم است.
سودابه تا به اینجای کار خیلی محتاط عمل کرده و مخاطب را در هالهای از ابهام قرار داده است.
در این قسمت ما میبینیم که سودابه یک سری اطلاعات محرمانه را مخفیانه به ناصر میدهد.
اینجاست که مخاطب به فکر فرو میرود که آیا او بعد از توبه کردن با پلیس همکاری دارد؟
آیا او جاسوس سیآیاِی است؟ آیا عذرا خانم و توبه کردنش هم جزئی از وظیفهاش بوده؟
خلاصه مخاطب سخت درگیر کشف اسرار سودابه یا همان عذرا خانم میشود.
در سکانسی از فیلم میبینیم که مالک اینا تدارک شام دیدهاند و مائده هم مهمانشان است.
واقعا این تنوع غذایی چه لزومی دارد؟ مگر عروسی است؟
کباب و جوجه و خورشت و مرغ و پیتزا همه باهم؟ از جنگ فرار کردهاید؟ یا چی؟
مگر هر نفر چقدر میتواند غذا بخورد؟ ما نمیفهمیم این عقدهای بازیها برای چیست.
قسمت ششم زخم کاری
همچنین میبینیم که دغدغه میثم و مائده اسبهایشان است و مالک و سمیرا به آنها دلگرمی میدهند که شما بروید لندن، ما اسبها را میفرستیم.
این قدر بدمان میآید از این بچههای لوس. حالا خودت برو، نمیخواهد فکر اسبت باشی.
ما خودمان بلیت داشتیم به خارج اما چون جا نداشتیم حوله حماممان را با خودمان ببریم، سفر را کنسل کردیم.
والا، مادر همه که سمیرا نیست اسب بفرستد لندن. یعنی آینده آن اسبها از آینده من روشنتر است.
در ادامه میبینیم که مائده چشم در چشم پدر میگوید من میثم را دوست دارم. مدرسهاش هنوز تمام نشده، برای ما زبان درازی هم میکند.
میخواهم بدانم اگر پدر و مادر میثم، اسبش را برایش لندن نمیفرستادند، باز هم این چنین چشم در چشم پدرش میگفت میثم را دوست دارم؟
واقعا این جوانان به کجا دارند میروند؟ حالا خودش بچه است عقلش نمیرسد، میخواهم بدانم کارگردان آن لحظه کجا بود که در دهان او بزند؟
از این بحثها که بگذریم چند نکته مهم و تامل برانگیز در این قسمت وجود داشت.
ما نمیدانیم اخوان در آن خانه چه کرد. ما از آن خانوادهها نیستیم که بتوانیم حدس بزنیم.
اما شما یادتان باشد همیشه مکان از خودتان باشد. هرگز به کسی اعتماد نکنید.
حتی لامپ اتاق هم غیر قابل اعتماد است. پس چه بهتر که مکان را همیشه خودتان تهیه کنید.
البته تاکید میکنم ما که نفهمیدیم منظور از این سکانسها چه بود.
طی تماس تلفنی که با کارگردان داشتیم او شخصا اعلام کرد هدف صرفا آموزش بوده و تاکید بر اهمیت مکان.
قسمت ششم زخم کاری
در ادامه فیلم میبینیم که مالک و منصوره به سفر کیش رفتهاند. آنها در رستوران نشستهاند شام میخورند.
منصوره که چشمانش از هیجان برق میزند تمام تلاشش را میکند تا طنابی که در قسمت قبل به مالک داده بود را تبدیل به زنجیر کند.
مالک وانمود میکند مراقب است گول دلبریهای او را نخورد هرچند خودش نامحسوس زنجیر را گرفته است.
به هرحال برای اینکه اخلاق مخاطب خراب نشود، شامش که تمام شد به اتاقش میرود تا چایش را همان جا بنوشد.
ما مالک را میبینیم که به اتاقش میرود اما از سرنوشت منصوره در آن شب اطلاعی در دست نداریم.
صبح منصوره را میبینیم که تنها نشسته و برای خودش دو لیوان آب پرتقال سفارش داده است.
ما نمیدانیم چرا یک نفر باید دو لیوان آب پرتقال سفارش بدهد.
شاید شب به هردلیلی دیر خوابیده و خسته است، برای همین مقداری ویتامین سی را برای خودش تجویز کرده.
شاید هم برای تناسب اندامش ورزش کرده و برای همین به جای یک لیوان، دو لیوان آب پرتقال سفارش داده.
شاید هم برای شادابی چهرهاش است، هرچند به نظر ما به اندازه کافی و حتی بیشتر از قبل شاداب است.
خلاصه ما نمیدانیم چرا، هرچه هم کمتر بدانیم به نفعمان است. شما هم لازم نیست بدانید.
در همین لحظه خیلی بیمقدمه این قسمت از سریال به پایان میرسد فضولیاش هم به شما نیامده است بیتربیتها.
زخم کاری را در فیلیمو ببینید
نقد این سریال را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 243167 ساعت خبر : 8:52 ب.ظ