نماد سایت گلونی

فقط اصفهانی‌ها گرفتار نیستند، همه ایران گرفتار مسئله آب است 

فقط اصفهانی‌ها گرفتار نیستند، همه ایران گرفتار مسئله آب است 

فقط اصفهانی‌ها گرفتار نیستند، همه ایران گرفتار مسئله آب است 

فقط اصفهانی‌ها گرفتار نیستند، همه ایران گرفتار مسئله آب است

به گزارش گلونی مردم اصفهان حق دارند که از خشکیدگی زاینده رود کلافه و حتی عصبانی باشند. زنده‌ بودن این شهر عمری به جریان این رود بسته بوده است.

در همه دوره‌های زندگی ایرانیان در جوار زاینده رود فرهنگ و تمدنی خاص شکل گرفته است. نمی‌توان اصفهان و اصفهانی‌ها را بدون زاینده رود تصور کرد و البته نمی‌توان هیچ ایرانی‌‌ای را بدون آب لحظه‌ای تصور کرد. آن هم ایرانیانی که از دیرباز از عمق تاریخ می‌دانستند که اقلیم سرزمین‌شان خشن و سخت است و برای همین از دل تاریخ این جمله را برای‌مان به یادگار گذاشتند که «خداوندا ایران را از سه چیز در امان بدار؛ دروغ، خشکسالی و دشمن».

ایرانی‌ها خوب می‌دانستند که باید با کم‌آبی خود را سازگار کنند. برای همین چه در اقلیمی که آب بیشتری در دسترس بوده نظیر خوزستان و چه در اقلیمی چون خراسان و یزد مردم خود دست به کار مدیریت منابع آب بودند. کشاورزان به خوبی می‌دانستند اگر امسال ترسالی است باید چه بکارند و اگر خشکسالی شده باید چه کار کنند. تغییر تاکتیک می‌دادند و خود را با جغرافیای ایران‌زمین تطبیق می‌دادند.

اینگونه نبود که همواره یک محصول بکارند و به کاشت آن هم عادت کنند. گرچه رفته‌رفته سابقه‌ای چون «سیستان؛ انبار غله ایران» به افسانه بدل می‌شود اما واقعاً مردم ایران پیش از آمدن دولت مدرن می‌دانستند که چگونه باید خود را با شرایط تطبیق دهند. اما ورود دولت مدرن و به دست گرفتن همه امور و معجزه «بتن»! بلایی بر سر مردم آورد که امروز از نبود آب در زاینده رود شوکه‌اند. هیچ‌کس باور نمی‌کند که چگونه رودی به سرزندگی زاینده‌رود یا کارون از نفس افتاده باشد. قطعاً تغییرات اقلیمی و گرم‌شدن هوا ، قطعاً مدیریت غلط منابع‌آب، قطعاً بارگذاری‌های نابجا و نادرست در ایجاد اشتغال و صنعت یا اِسکان جمعیت در بروز وضعی که امروز گرفتار آن هستیم و همه ایران گرفتار مسئله آب است تأثیر و نقش داشته است.

برای مثال در همه سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاقات و حوادثی روی داده که بر بی‌توجهی مسئولان و مدیران ارشد در انجام «آمایش سرزمین» افزود. برای مثال در سال‌های جنگ‌ تحمیلی و حتی پس از آن دوره بازسازی تصور نابجا و نادرست برنامه‌ریزان سبب شد برخی صنایع‌ را در مناطقی دورتر از مرزهای زمینی بارگذاری کنند.

علاوه بر این بی‌توجهی به مناطق‌جنگ‌زده رفته‌رفته سبب مهاجرت از مناطقی چون خوزستان به اصفهان و فارس یا تهران و کرج شد.

همین الان دولت سیزدهم با وعده ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال تلاشش برای تحقق این وعده را آغاز کرده است و باید پرسید بارگذاری جمعیت براساس این یک میلیون واحد در کدام نقاط کشور خواهد بود.

اگر قرار باشد دولت سیزدهم از یک طرف وعده حل مشکل مردم اصفهان را آن هم با قید فوریت بدهد و از سوی دیگر بابت ساخت سالی یک میلیون واحد مسکونی بارگذاری جمعیتی بکند پرسشی که مطرح می‌شود این است که اگر بر جمعیت یک منطقه نظیر اصفهان افزوده شود آب آن از کجا تأمین می‌شود؟

جالب است مدیران ارشد دولت سیزدهم از حل مشکل ظرف زمان کوتاه سخن گفته‌اند و ما می‌دانیم که علاوه بر خشکسالی یکسال اخیر پاییز کم‌بارشی را تجربه کرده‌ایم. در چنین اوضاعی معاون اول رییس جمهور با تاکید بر اینکه دولت با جدیت در تلاش است تا مشکل زاینده رود را به هر نحو ممکن حل کند. آیا این قید معاون رئیس جمهور قید عاقلانه‌ای‌ است؟

مهم‌ترین نکته در مواجهه با مشکل مردم اصفهان این است که به وضوح و شفافیت به آن‌ها بگوییم که به هر قیمتی حاضر به تأمین آب و جاری شدن آن در زاینده رود نباشند زیرا به هر قیمتی یعنی افزوده شدن مشکلی به مشکلات قبلی آنها.

متأسفانه فضای موجود و وعده‌ دادن مدیران ارشد از جمله همین قید که «محمد مخبر» گفته به هر نحو ممکن مشکل را حل کردن، سبب شده مردم به ویژه مردم اصفهان به این اشتباه سوق داده شوند که حق‌آبه زاینده رود در اصفهان از آن‌ها سلب شده تا به مردم منطقه‌ای دیگر داده شود. مثلاً برای یزدی‌ها انتقال داده شود.

مسأله آب در اصفهان البته به انتقال آب هم مربوط است اما همه علت آن نیست. باید به نقشه توزیع صنایع بزرگ نگاه کنیم و ببینیم چرا صنایع بزرگ در دل کویر ایجاد شدند و موجب جذب جمعیت به این محدوده شدند.

همه ایران گرفتار مسئله آب است

البته تمرکز جمعیت در یزد که منطقه‌ای با حداقل بارش در ایران محسوب می‌شود هم اشتباه استراتژیکی بوده است.

در‌واقع در شرایطی که اقلیم ایران‌زمین اقلیمی خشک و بیابانی بوده شیوه توزیع صنایع و بارگذاری‌های جمعیتی اشتباه بوده است. مثال دیگر آن توزیع صنایع مربوط به تولید فولاد و پتروشیمی در نقاط کم‌آب کشور نظیر خراسان است.

الان دشت نیشابور یکی از دشت‌های بحرانی کشور در زمینه آب و در آستانه فرونشست محسوب می‌شود. به عبارت دیگر برنامه‌ریزی در کشور ما چنان نامناسب بوده که سال‌ها بدون داشتن آمایش سرزمین هر کاری در هر ناکجایی را به جان خریده‌ است.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در دامن زدن به این وضعیت بسیار نقش داشته‌اند زیرا هر یک برای گرفتن رأی مردم خواسته‌اند بگویند چگونه موجب توسعه حوزه انتخابیه خود شده‌اند. نتیجه آنکه همه نمایندگان مجلس تلاش ویژه‌ای کرده‌اند تا صنایعی چون فولاد و پتروشیمی بدون توجه به مسائل زیست‌محیطی و آینده‌نگری در دل کویر یا منطقه‌ای بی‌آب مستقر شوند.

الان این که آدرس اشتباه بدهیم و بگوییم آب زاینده رود را برای توسعه استانی دیگر منتقل می‌کنیم اشتباه محض است.

واقعیت این است که انتقال آب بین‌حوضه‌ای از اساس کاری پرریسک بوده است و معمولاً از آن به عنوان آخرین راه آن هم صرفاً برای تأمین «شرب» استفاده می‌کنند. اما برای ایجاد فشاد در جاری شدن زاینده‌ رود نباید آدرس غلط بدهیم.

واقعیت این است که بیش از کشاورز اصفهانی این مردم اصفهان به ویژه بازاریان اصفهان هستند که متضرر شده‌اند زیرا عملاً اصفهان بدون زاینده رود یعنی قطب گردشگری بدون گردشگر. در تمام یک دهه گذشته فولادسازی‌ها به سرعت توانسته‌اند خود را تطبیق دهند و با تکیه بر «بازچرخانی» آب منافع مورد نیاز خود از آب را تأمین کنند. از سوی دیگر صنایع فولادساز پیشتر به ازای هر تن تولید فولاد حدود ۱۰ متر مکعب آب مصرف مي‌کرده‌اند که الان این مصرف را به ۶ متر مکعب رسانده‌اند.

در چنین شرایطی شاید بتوان با بازچرخانی آب و حتی جابه‌جایی صنایع مشکل آن‌ها را حل کرد، شاید بتوان با تغییر الگوی کشت کشاورزان را به سمت بازاری جدید سوق داد و معیشت آن‌ها را بهبود بخشید. اما اصفهان بدون زاینده رود یعنی مرگ بازاریان اصفهان. یعنی شهری که عمری از گردشگر درآمد داشته دیگر گردشگر نداشته باشد. بنابراین هر دولتمردی بگوید که به هر نحو ممکن مشکل آب کشاورزان اصفهان را حل می‌کند یا وعده نادرست داده یا مسأله زاینده‌رود را نمی‌شناسد.

تأمین آب شرب و بهداشتی به سادگی امکان‌پذیر نیست

باید توجه داشت که الان صنایع به دلیل آنکه منابع مالی دارند حتی حاضر شده‌اند از دریای عمان آب را منتقل کنند اما تأمین آب شرب و بهداشتی به سادگی امکان‌پذیر نیست. ۶۰ سال قبل وقتی زاینده رود افتتاح شد کل مصرف آب شرب ۳۰میلیون متر مکعب بود اما در حال حاضر حدود ۴۰۰میلیون متر مکعب آب را برای شرب اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری نیاز داریم پس نگوییم برای توسعه استانی دیگر آب زاینده‌رود منتقل می‌شود.

ایرانیان از دیرباز در ایران با همین منابع آب زندگی می‌کردند. اگر توزیع امکانات سبب شده جمعیت اصفهان از ۲۰۴هزار و ۶۰۰نفر در سال ۱۳۱۵( در هنگام نخستین سرشماری) به ۲میلیون و ۵۸۳هزا و ۶۰۹ نفر در سال ۱۳۸۵ و سپس ۲میلیون و ۹۶۱هزار و ۲۱۱ نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده است باید از مدیران ارشد کشور پرسید چرا به جذابیت نقاطی که جمعیت‌پذیرتر از اصفهان بودند بی‌توجهی کردند؟

در یک دهه اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر توسعه سواحل مکران تأکید کرده‌اند. دولت دوازدهم تلاش کرد با توسعه امکانات انتقال نفت بندرجاسک را به پایانه‌ای برای دور زدن تنگه هرمز تبدیل شد. پرسش این است که چقدر از دلتمردان و نهادهای انقلابی و حاکمیتی تلاش کرده‌اند امکانات و جذابیت‌هایی در سواحل مکران ایجاد کنند تا جمعیت به جای هجوم به سمت مرکز ایران که آب ندارد به سمت سواحل دریای عمان که نهایتاً با یک آب‌شیرین‌کن می‌توان آب آن را تأمین کرد سوق یابند؟

مسأله آب در اصفهان البته به انتقال آب هم مربوط است اما همه علت آن نیست. باید به نقشه توزیع صنایع بزرگ نگاه کنیم و ببینیم چرا صنایع بزرگ در دل کویر ایجاد شدند و موجب جذب جمعیت به این محدوده شدند.

مشکل زاینده رود و اصفهانی‌ها دست کم یک دهه است که رخ نمایانده و با یک دستور آقای رییس‌جمهور یا معاونش حل نمی‌شود.

کما اینکه خوزستانی‌ها از دو دهه قبل مشکل آب شرب داشتند و رفته‌رفته کار به جایی رسید که این تابستان علاوه بر خودشان دام‌های‌شان نیز با مشکل مواجه شدند. اما هیچ دامدار خوزستانی گاومیش خود را در ملاعام ذبح نکرد که با متأثر کردن روان عمومی ایجاد فشار کنند و حق‌آبه بگیرند.

مسأله آب چه در اصفهان و چه در نقاط دیگر کشور یک وجهی نیست و فقط از یک عامل به وجود نیامده است. همه ایران گرفتار مسئله آب است. پس مردم هم باید بدانند با یک دستور یا یک راه‌ حل نمی‌توان آن را مدیریت کرد و وضعیت را بهبود بخشید.

گزارش‌گر: سینا قنبرپور

پایان پیام

مساله آب در ایران پیچیده است؛ فرسایش تمدنی جدی است

برق ارزان چگونه زاینده رود را خشک کرد

خروج از نسخه موبایل