گلونی

جام های مارلیک روایتگر زندگی مردمان ایرانی روزگار دور

جام های مارلیک روایتگر زندگی مردمان ایرانی روزگار دور

جام های مارلیک روایتگر زندگی مردمان ایرانی روزگار دور

جام های مارلیک روایتگر زندگی مردمان ایرانی روزگار دور

به گزارش گلونی گذشته چراغ راه آینده است.

تا زمانی که ملتی تاریخ خود را نشناسد، چه جای امید که برای آینده‌اش تدبیری بیاندیشد؟

چراکه وضعیت حال یک سرزمین بسان حلقه‌های یک زنجیر طولانی به گذشته‌اش متصل است و بی‌شک از آینده نیز منفک نخواهد بود.

تاریخ خود مؤید این مطلب است که هرگاه انسان‌هایی نسبت به سرگذشت مملکت‌شان نامهربان و نامأنوس بوده‌‌اند، محکوم شده‌اند به از دست دادن عزت ملی و فرهنگی و بی‌هویتی!

از این جهت در این سلسله نوشتارها قصد داریم عزت و هویت ایرانی و ملی را در لابه‌لای صفحات خاک گرفته تاریخ جستجو کنیم.

قسمت اول- جام های مارلیک

قوم «آمارد» آمارْد ناشناخته‌ترین و کهن‌ترین تمدن ایرانی است که در سه هزار سال پیش در میان انبوه جنگل‌های گیلان امروزی بالیده است.

مردمانی درست از جنس خودمان، با کمی نگرش و اندیشه و سبک زندگی متفاوت که بخش بزرگی از شمال ایران را در اختیار داشته‌اند و با وجود آنکه در صنعت و فن و هنر پیشرو در عصر و دوره‌ خود بودند اما در این عصر، قصه‌ آنچه بر آنها گذشته است را از درون قبرهای‌شان جستجو می‌کنیم.

از ۵۳ مقبره از سلاطین و فرمانروایان‌شان که از تپه‌های شمال شرق رودبار امروزی کشف شدند. قبوری پر از اشیا زینتی و کاربردی که مطابق رسم و آیین آن زمان همراه با جنازه به خاک سپرده می‌شدند.

«تپه‌های مارلیک» یا مؤذنی تپه، نام دقیق منطقه است.

محوطه‌ای باستانی در کرانه خاوری سفیدرود و در دره گوهر رود از توابع رودبار استان گیلان امروزی که در طول سال‌های ۱۳۳۰-۱۳۲۰ و قبل از آنکه توسط گروه باستان‌شناسی کشف شود توسط سارقین و قاچاق‌چیان شناسایی و بسیاری از آثار به سرقت رفت تا اینکه در سال‌های دهه ۱۳۴۰ تیمی به سرپرستی «عزت‌الله نگهبان»، باستان‌شناس شهیر ایرانی(۱۳۸۷-۱۳۰۰)، به بررسی دقیق منطقه پرداخت.

مسلماً کشف چنین آثاری بسیار بزرگ بود و خبر از تمدنی گمشده داشت که به قول عزت‌الله نگهبان: «حتا خاطره‌اش از خاطره‌ها محو شده بود».

محسن ظهوری از عصر ایران گزارش می‌دهد:

نماشای گلونی را دنبال کنید

اما آنچه بیشتر از همه شگفت‌آور بود، جام‌های زیبا و پرنقش و نگاری از جنس طلا و نقره بود که یکی یکی سر از خاک بیرون می‌آوردند و چشم‌های متحیر باستان‌شناسان را بیش از پیش خیره می‌کردند.

جام‌هایی که به «جام های مارلیک» معروف شدند، روایت کننده زندگی مردمان ایرانی روزگار دور بود. از آنچه در طبیعت اطراف و زندگی‌شان می‌دیدند و نگرش و اندیشه‌ای که به آن معتقد بودند.

از نقوش وحوش و حیوانات رام شده گرفته تا نقوش اساطیری که تلفیق چند حیوان در یک نقش که نماد قدرت بود تا نقوش مردان ارابه‌سوار و شکارچی.

بسیاری از نقوش نیز روایت زندگی است. مانند یکی از نقش‌هایی که گوزن بچه‌ای را در حال شیر خوردن از مادرش نشان می‌دهد، سپس در سطوح بالایی همان گوزن در حالیکه دو خط روی شاخش به نشانه دوساله شدن دارد، در حال خوردن سرشاخه‌های یک درخت است و بازهم در سطوح بالاتر، گرازی نقش بسته است که گوزن ۱۵ ساله را با ۱۵ خط روی شاخش کشته است و گوزن مرده‌ای که خوراک کرکس‌ها شده است.

نقوش هر جام نه تنها راوی سبک زندگی و طبیعت و نگرش آن مردمان است بلکه حکایت از اوج هنر و ذوق و سلیقه و البته فن و مهارت‌ مردمانی در سه هزار سال پیش را دارد.

چراکه در ساخت تمامی نقوش ردپایی از جوش دادن و پرچ کردن وجود ندارد. در واقع سازنده با مهارتی مثال زدنی نقوشی مانند سرهای گاو، گوزن، اسب و یا حتا شیر و عقاب را از درون جام به بیرون ساخته است.

به هر حال جام‌های مارلیک زیباترین آثار باستانی است که خبر از تمدن‌های کهن و فراموش شده ایرانی دارد و این روزها باز هم بیم آن می‌رود که تپه‌های مارلیک در میان شالیزارهای گیلان به فراموشی دوباره‌ای گرفتار شوند.

پایان پیام

نویسنده: بهاره حاصلیان

خرید از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

خروج از نسخه موبایل