گلونی

فیلم اصغر فرهادی؛ نقشی جدید از امیر جدیدی

فیلم اصغر فرهادی

فیلم اصغر فرهادی؛ نقشی جدید از امیر جدیدی

فیلم اصغر فرهادی؛ نقشی جدید از امیر جدیدی

توجه کنید خطر لو رفتن داستان وجود دارد

به گزارش گلونی فیلم قهرمان اصغر فرهادی اکران شده است و برای اینکه آقای فرهادی از بی‌توجهی ما ناراحت نشود، وظیفه خود دانستیم که فیلم را سریعا بررسی کنیم.

پس سریعا خلوت‌ترین سانس را انتخاب کردیم و به سینما رفتیم تا هرچه سریع‌تر سخنان ارزشمندم را در مورد این فیلم با شما به اشتراک بگذارم.

در ابتدای فیلم ما امیر جدیدی را می‌بینیم که در نقش رحیم بسیار جدید ظاهر شده است.

 رحیم به یک ساختمان در حال ساخت می‌رود و می‌خواهد خودش را به طبقه بالا برساند.

اگر ما جای امیر جدیدی بودیم در همین سکانس با فیلم و کارگردان خداحافظی می‌کردیم.

اگر کارگردان اصغر فرهادی نبود، قطعا فکر می‌کردیم که مشکل شخصی با امیر جدیدی دارد و می‌خواهد او را اذیت کند.

اما کارگردان اصغر فرهادی است و داستان فرق دارد.

از آنجایی که پشت هر سکانسی یک حکمتی نهفته است، پس تصور می‌کنیم فرهادی قصد داشته در همان سکانس ابتدایی به بیننده نشان بدهد که قرار است امیر جدیدی یا همان رحیم، صاف نموده شود.

دقیقا مثل همین پله‌ها که تمام نمی‌شوند و او با بدبختی خودش را به بالا می‌رساند و وقتی رسید، به او می‌گویند باید برویم پایین.

کنجکاویم بدانیم امیر جدیدی برای بازی در این سکانس و بالا و پایین رفتن این همه پله چقدر پول گرفته است.

در ادامه می‌بینیم که خواهر رحیم مشغول شستن میوه است.

وقتی رحیم می‌آید و می‌خواهد به استقبال او برود دستش را در ظرف آبی که میوه‌ها در آن هستند فرو می‌کند که مثلا تمیز شود.

ما نمی‌دانیم چرا اما حتما در این کثیف‌کاری حکمتی بوده است.

فیلم اصغر فرهادی

در ادامه فیلم ما با دیدن ترمه هیجان زده می‌شویم.

ماشالله چقدر بزرگ شده است. آخرین باری که او را دیدیم در دادگاه جدایی پدر و مادرش بود که میلیون‌ها نفر را در خماری قرار داد که قرار است چه کسی را انتخاب کند.

فرهادی با زیرکی تمام او را آورده تا مخاطب را از سرنوشت او آگاه کند.

هرچند انتظار داشتیم الان در خارج باشد اما ظاهرا او هم مثل پدرش دوست دارد متفاوت عمل کند و ما را غافلگیر کند. احتمالا الان از انتخابش پشیمان است.

ما او را می‌بینیم که بزرگ شده و با وجود جدایی نادر از سیمین، روی پای خودش ایستاده و در مغازه‌ای مشغول به کار است.

از دختری که فرهادی تربیت کند، انتظاری غیر از این نمی‌شود داشت، احسنت بر او و کمالاتش.

در ادامه می‌بینیم خواهر رحیم، طلاهای رحیم را پیدا می‌کند. وقتی رحیم از او می‌پرسد که آیا ساکش را گشته است او در جواب می‌گوید نه، دنبال لباس کثیف‌ها بودم که بشورم.

مادربزرگ خدابیامرز ما هم همیشه همه جا دنبال لباس‌های کثیف برای شستن بود.

نمی‌دانیم چرا ما وقتی می‌خواهیم لباس‌های کثیف را بشوریم چیزی پیدا نمی‌کنیم.

خلاصه خواستیم بگوییم در جریان لباس‌های کثیف هستیم ای جست‌وجوگران.

در ادامه رحیم را می‌بینیم که با فرخنده قرار دارد. رحیم جوری برای فرخنده ذوق می‌کند که ما هم دل‌مان می‌خواهد با فرخنده قرار بگذاریم.

فرخنده هم جواب این ذوق رحیم را می‌دهد اما برای این پاسخگویی نیاز به یک جای خلوت دارد.

در حالت عادی ما فکر می‌کردیم فرخنده و رحیم بی‌تربیت هستند و دریافت مژدگانی و خداحافظی کردن در واقع پوششی است برای کارهای بی‌تربیتشان.

همچنین از کارگردان تشکر می‌کردیم برای آموزش معنای صحیح واژه مژدگانی، اما در مورد فیلم آقای فرهادی چنین فکرها بی‌تربیتی نمی‌کنیم. شک نداریم حکمتی در کار است و قرار است این مژدگانی و خداحافظی بیننده را غافلگیر کند.

فیلم اصغر فرهادی

در ادامه می‌بینیم که رحیم مشغول صحبت با فرخنده است و به او می‌گوید پیرهنی که دادی را کل ایران دیدند.

حقیقتا برای ذوق‌شان ضعف کردیم.

کارگردان قصد داشته با ریزبینی فرهنگ هدیه دادن را به تصویر بکشد.

هدیه‌ای بدهید که بتوانید به کل ایران نشانش بدهید.

هدیه باید خوب باشد، نه اینکه بگردید ببینید چه چیزی در خانه روی دستتان مانده، آن را هدیه بدهید.

ما در فیلم قهرمان متوجه می‌شویم که مردم هنوز تلویزیون تماشا می‌کنند.

ما همیشه فکر می‌کردیم دیگر کسی تلویزیون تماشا نمی‌کند و نهایت شبکه‌های جم و سریال‌ها ترکی را دنبال کنند.

اما از آنجایی که همه رحیم را می‌شناختند فهمیدیم که اشتباه می‌کردیم.

هستند کسانی که شبکه‌های داخلی و مخصوصا استانی را تماشا کنند.

در ادامه ما متوجه می‌شویم که نباید به ظاهر آدم‌ها اعتماد کرد همچنین به دختر آقای فرهادی.

ما گفتیم او دختر آقای فرهادی است، با کمالات و باتربیت است، متین و باوقار است، انتظار این فتنه‌ها را از او نداشتیم.

درست است که احتمالا آقای فرهادی به دخترش یاد داده که از حقش دفاع کند، اما او هم استعداد و پتانسیل فتنه‌گری را داشت.

در ادامه کارمند زندان را می‌بینیم که نه تنها از بچه رحیم استفاده ابزاری می‌کند بلکه با احساسات او هم بازی می‌کند.

همچنین شاهد دختربچه‌ای هستیم که دلش کتک می‌خواهد و نمی‌داند چه حرفی را کی و کجا باید بزند.

از ابتدای فیلم مشغول جاسوسی بود و در انتهای فیلم هم با پرسیدن «زندان چه جور جاییه؟» از رحیم به ما ثابت کرد که کمی خشونت برای تربیتش لازم است.

فیلم که تمام شد اما امیر جدیدی را در ظاهر جدیدش باید قاب گرفت.

البته از آقای فرهادی، گرفتن چنین بازی از بازیگرش را هم انتظار داشتیم.

برای دیدن سانس‌ها و خرید بلیت کلیک کنید

نقد سایر فیلم‌های داخلی و خارجی را در این لینک بخوانید.

پایان پیام

نویسنده: بیتا اشکانیان

خرید برنج ایرانی از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

خروج از نسخه موبایل