قسمت پنجم میدان سرخ؛ تغییر چهره ای شگفت انگیز

در ۴ آبان ۱۴۰۰ 0

قسمت پنجم میدان سرخ؛ تغییر چهره‌ای شگفت‌انگیز

در این متن خطر لو رفتن داستان وجود دارد

به گزارش گلونی در قسمت پنجم سریال میدان سرخ ما عده‌ای پلیس را می‌بینیم که تاکسی گمشده را پیدا می‌کنند و همین‌طوری بدون دستکش و یا چیزی به ماشین دست می‌زنند.

قدیم‌ترها پلیس‌ها پلیسی‌تر رفتار می‌کردند و بدون دستکش به چیزی دست نمی‌زدند.

اما امروزه می‌بینیم که اعتقادی به اثر انگشت ندارند و به هرجا دل‌شان خواست دست می‌زنند.

در سکانسی از فیلم می‌بینیم که گارو‌‌ و ساعد همین طوری سرشان را پایین انداخته‌اند و به خانه مافیا رفتند. یعنی خیلی خفن و جنایی و حرفه‌ای هستند؟

حالا ما تصور می‌کنیم همینطور است و آنها کارشان خیلی درست است، سوالی که برای ما پیش می‌آید این است که چرا وقتی ساعد این قدر مخفیانه وارد خانه مافیا می‌شود، داد می‌زند و افرا را صدا می‌کند؟

فکر می‌کند افرا آنجا منتظرش نشسته یا چی؟ خب همین کارها را می‌کنی می‌آیند سراغ‌تان دیگر.

الکی فقط ادای حرفه‌ای‌ها را در می‌آورند، خوب شد حالا؟ همین را می‌خواستید؟ والا با این نقشه کشیدن‌شان.

قسمت پنجم میدان سرخ

در ادامه می‌بینیم که شیدا نقشه می‌کشد و از تغییر چهره صحبت می‌کند و می‌خواهد با تغییر چهره خود، بین مافیا نفوذ کند تا شناسایی نشود.

در ادامه می‌بینیم که شیدا تغییر چهره داده و وارد فیلم می‌شود.

این تغییر چهره به قدری دقیق و جذاب انجام شده که مخاطب دقایقی فکر می‌کند هنرپیشه شیدا عوض شده است، اما با کمی دقت متوجه می‌شود که این همان هنرپیشه است فقط با هوش و ذکاوت مثال زدنی کارگردان، موهایش قرمز شده است.

موی قرمز جذاب است اما اگر ما بودیم برای ناشناس ماندن موهای‌مان را قرمز نمی‌کردیم.

رنگ قرمز از رنگ‌های فانتزی است و بعد از چند بار شستن پاک می‌شود.

در این شرایط مافیایی آیا شیدا وقت دارد هرروز موهایش را قرمز کند؟

مگر اینکه از شامپو رنگ استفاده کند که آن هم نیازمند موی دکلره شده است.

ممکن است شیدا موهایش را دکلره کرده باشد ولی اشتباه بزرگی است.

موهایش آسیب می‌بیند و یک ماه دیگر هم باید برود ریشه‌گیری کند، با این هزینه‌های آرایشگاه اصلا صرف نمی‌کند.

به هرحال کاش قبل از انتخاب رنگ با ما مشورت می‌کرد، ما تجربه خوبی در این زمینه داشتیم و می‌توانستیم نکات مهمی را در مورد رنگ قرمز به او بگوییم.

از تغییر چهره حیرت‌انگیز شیدا که بگذریم، به سکانسی می‌رسیم که شادی و شیدا یکدیگر را می‌بینند.

اگر ما می‌دانستیم شادی چرا جیغ می‌زند خیلی خوب بود. شیدا هم فقط می‌گوید شادی شادی شادی، شادی هم جیغ می‌زند. خب چرا؟

به هر حال سکانس تاثیرگذاری بود، ممنون. امیدواریم این مادر و دختر هرگز به هم نرسند.

در نهایت فیلم با یک نکته آموزنده به پایان می‌رسد. رعایت نوبت، در کمال نظم و ترتیب تحت هر شرایطی.

ما لذت بردیم این حجم از نظم و رعایت نوبت را از سوی قاچاقچیان عزیز هنگام گرفتن گروگان‌ها را دیدیدم. احسنت بر آنها.