گلونی

بازاریابی دهان به دهان و فن گوسفند انداز

بازاریابی دهان به دهان و فن گوسفندانداز

بازاریابی دهان به دهان و فن گوسفندانداز

بازاریابی دهان به دهان و فن گوسفند انداز

به گزارش گلونی کاشفان تکنیک‌های مختلف علمی در اسم‌گذاری خیلی خوش‌سلیقه نبوده‌اند، بگویید چرا!

مثال می‌زنم. کسی که نام بازاریابی دهان به دهان را انتخاب کرده، واقعاً برای یک لحظه به اسم چندش‌آور‌ش فکر هم کرده است؟

اولین چیزی که بعد از شنیدن این نام به ذهنم خطور می‌کند تنفس دهان به دهان است و اولین تصوری که در ذهنم نقش می‌بندد یک بازاریاب است که دم در داروخانه‌ ایستاده و به زور به مردم تنفس دهان به دهان می‌دهد.

به لطف این نام‌گذاری هوشمندانه هرگز نمی‌توانم در یک کنفرانس بازاریابی شرکت کنم. چون به محض شنیدن نام بازاریابی دهان به دهان، آن تصویر مضحک و حال‌ به‌هم‌زن از جلوی چشمم دور نخواهد شد.

از این نام‌گذاری‌های بی‌مناسبت در تکنیک‌های ورزشی هم دیده می‌شود.

مثلاً فن گوسفند انداز در کُشتی. واقعاً این اسم توهین به هر دو ورزشکار حاضر روی تشک نیست؟

آنکه خاک شده که رسماً گوسفند نام گرفته و دیگری هم بعد از آن همه تلاش و زحمت، لقب گوسفند انداز را با خود به یدک خواهد کشید.

شما یک لحظه تصور کن بعد از پیروزی در یک مسابقه، شما را گوسفند انداز اعظم بنامند.

فن دیگری در کشتی داریم با نام آفتاب مهتاب. مگر شعر مهد کودک می‌سازید؟ یک کشتی‌گیر با آن هیبت آفتاب مهتاب می‌کند؟

از همه این فنون بدتر و خجالت‌آورتر، بزکش است. به نظرم حتی از گوسفند انداز هم بدتر است. حداقل در گوسفند انداز، یک گوسفند را بلند کردی و انداختی یک طرف دیگر تشک ولی در این فن حتی بز را بلند هم نکردی و فقط او را کشیدی. یعنی تهِ زورت این بوده که شاخ بز را بگیری و بکشی.

بازاریابی دهان به دهان

قبل از اینکه فن بعدی را اعلام کنم یک سؤال کاملاً منطقی می‌پرسم. آیا یک پلنگ را می‌توان شکست؟

تنها حالتی که یک پلنگ می‌تواند شکسته شود، زمانی است که پلنگ دیگری را دوست داشته باشد و به معشوق خود نرسد و دچار شکست عشقی شده باشد. وگرنه شما یک پلنگ را می‌توانید بکُشید، در قفس بیندازید، پوستش را بکنید یا هر بلای دیگری بر سر این بندۀ خدا بیاورید ولی عمراً بتوانید او را بشکنید.

اما در کمال ناباوری، در کشتی فنی داریم با نام پلنگ‌شکن.

اصلاً از کشتی بیاییم بیرون.

اصطلاحی در علم فیزیک داریم به نام کوتوله سفید. واقعاً یاد سفیدبرفی و هفت کوتوله نیفتادید؟

کوتوله سفید یک نوع از اجرام فضایی است که پیر شده است. می‌خواهم بدانم شما اگر پیر شوی خوشت می‌آید تو را خمیده لک و پیسی صدا کنند؟

چون این بنده خدا، ستاره است و حرف نمی‌زند که نباید هر لقبی به او بدهید. فکر کنید مادر خودتان است؛ باز هم به او می‌گفتید کوتوله سفید؟

در علم ریاضی هم همین مشکلات وجود دارد. مثلاً اعداد گُنگ. مگر بقیه اعداد مثل بلبل حرف می‌زنند که به این طفلکی‌ها می‌گویید گنگ؟

بعد هم همین آدم‌ها که حرف می‌زنند پدر ما را در آورده‌اند. حرف می‌زنند قیمت ارز می‌رود بالا؛ دوباره حرف می‌زنند قیمت مرغ سه برابر می‌شود؛ باز حرف می‌زنند قیمت خودرو افزایش می‌یابد. بعد همین‌ها جایی که باید حرف بزنند، ادای اعداد گنگ را درمی‌آورند.

به هر حال این اعداد حتی اگر نتوانند به درستی حرف بزنند، خیلی زشت است که عیب آنها را به روی‌شان بیاوریم. آدم هر کچلی در خیابان ببیند که نباید او را با انگشت نشان دهد و بگوید: «ئه این آقاهه کچله».

در ریاضی باز هم از این نام‌گذاری‌های نامناسب داریم. مثلاً جبر مجرد. شما خودت با این وضعیت اقتصادی مگر توانستی ازدواج کنی که گیر دادی به جبر بدبخت؟ مگر همین یک طفلک مجرد است که باید همه جا جار بزنی؟ واقعاً کمی مهربان بودن آنقدر سخت است که آن را خرج نمی‌کنید؟

دست بردارید از این نامگذاری‌های نامتجانس.

سایر آثار نویسنده را بخوانید

پایان پیام

نویسنده: یاسمن سعادت

خرید عسل از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

خروج از نسخه موبایل