قسمت هفتم جزیره؛ همه چیز طبیعی است

قسمت هفتم جزیره؛ همه چیز طبیعی است

به گزارش گلونی در همان ابتدای قسمت هفتم سریال جزیره مخاطب شاهد یک بدآموزی است که از چنین سریال پرمحتوا و آموزنده‌ای اصلا انتظار نداشتیم.

ارشد و صحرا در ماشین نشسته‌اند و ارشد در حالی که چشمانش را بسته رانندگی می‌کند و صحرا هم می‌خندد و فکر می‌کنند خیلی باحال هستند.

ما نمی‌دانیم این کارها چیست یاد مردم می‌دهید؟ در حالت عادی و با چشمان باز هم رانندگی مردم مشکل دارد، حالا چشمان‌شان را هم ببندند؟

از کارگردان توقع نداشتیم. واقعا حیف نیست؟

لطفا سریالی که سرتاسر نکات آموزنده و هیجان‌انگیز است و محتوا از هر سوراخش بیرون زده است را با این صحنه‌ها خراب نکنید.

در ادامه ما شاهد یک جلسه خانوادگی طبیعی هستیم. دقیقا مثل جلسات خانوادگی همه مردم که خیلی هم طبیعی است.

همه خیلی طبیعی برخورد می‌کنند و مکالمات کاملا طبیعی و کلا طبیعی و باورپذیر برگزار می‌شود.

در میان این جمع خانوادگی طبیعی، ماهک جور دیگری طبیعی است.

به قدری در نقش خود فرو رفته و نقشش را باورپذیر بازی می‌کند که مخاطبان باید به افتخارش ایستاده کف بزنند.

در ادامه می‌بینیم که کارگردان خیلی ظریف و حرفه‌ای و کاملا زیرکانه برای تاثیرگذاری بیشتر دیالوگ‌ها، از دمنوش استفاده می‌کند.

ما نمی‌دانیم این مثال‌ها و تشبیه‌ها چطور به ذهن‌شان می‌رسد که این چنین مخاطب را درگیر می‌کنند اما کارشان واقعا قابل تحسین است.

قسمت هفتم جزیره

در سکانسی دیگر می‌بینیم که گلرخ در تراس ایستاده و طوفان می‌شود. می‌خواهد پنجره را ببندد که پرده را لای پنجره می‌گذارد و می‌بندد.

نمی‌دانیم دلیل خاصی داشت این کار یا نه، اما بهتر است کمی با ظرافت بیشتری کار کنیم و وقتی می‌خواهیم پنجره را ببندیم پرده را کنار بزنیم که لای پنجره نماند.

درست است که هتل است اما دلیل نمی‌شود همه چیز را خراب کنیم.

آن از صحرا که لباسش را روی تلویزیون می‌گذارد این هم از گلرخ که پرده را لای پنجره می‌گذارد تا پاره شود.

در ادامه به این موضوع اشاره می‌شود که شاهد دختر ۱۴ ساله‌اش را فرستاده خارج. درست نیست بچه ۱۴ ساله را تنهایی بفرستید خارج از کشور.

فکر نکنید چون ما خودمان تا آستانه میانسالی نتوانستیم خارج برویم زورمان آمده است، نه.

ما که بخیل نیستیم خوشش باشد، اما می‌گوییم این کار اخلاقش را خراب می‌کند.

در قسمت قبل دیدیم که چطور زبان درازی کرد برای پدرش، منظورمان دقیقا همین است. بچه هار شده است و از الان حرص ارث و میراث را می‌زند.

نکته‌ای که در این قسمت توجه ما را جلب کرد این است که چرا یک نفر، یک ساز به بزرگی ویولنسل را با خودش به سفر می‌برد آن هم زمانی که نمی‌تواند آن را بنوازد؟

برای اینکه در هر قسمت دست به سازش بزند و مخاطبان ببینند که نمی‌تواند بزند و دستش درد می‌کند و اشک در چشمان مخاطبان حلقه بزند یا چی؟

واقعا چه دلیلی داشت این کار؟ البته ما خوشحالیم که کارگردان هزینه کرده و از هیچ تلاشی برای تاثیرگذاری بیشتر سریالش کوتاهی نکرده است.

در نهایت قسمت هفتم با یک سکانس تاثیرگذار به پایان می‌رسد.

ارشد با لباس داخل استخر می‌رود که عمق فاجعه و غم و اندوه او به مخاطبان تزریق شود که حقیقتا هم تاثیرگذار بود.

جزیره را در فیلیمو ببینید

نقد این سریال را بخوانید

پایان پیام

نویسنده: بیتا اشکانیان

خرید چای ایرانی از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

کد خبر : 257375 ساعت خبر : 11:53 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=257375
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات