گلونی

نمایشنامه خوانی گاومیش برای کمک به دو هنرمند

نمایشنامه خوانی گاومیش به روی صحنه می‌رود

نمایشنامه خوانی گاومیش به روی صحنه می‌رود

نمایشنامه خوانی گاومیش به روی صحنه می‌رود

به گزارش گلونی رحیم رشیدی تبار درباره نماش گاومیش در صفحه‌اش نوشت:

۱. یکی از رسوم و آداب ما لرها «کاسِمسا» نام دارد. اگر اشتباه نکنم ریشه کاسِمسا؛ کاسه‌هُمسا (کاسه همسایه؛ یا کاسه‌ای برای همسایه) باید باشد.

سال‌ها پیش، مادرم هرگاه غذایش گرم بود و بوی آن به‌ هوا بلند می‌شد؛ دو ظرف غذا به منِ خردسال می‌داد تا به عنوان کاسِمسا ببرم برای همسایه‌‌های دیوار به دیوارمان.

در نزد لرها، همسایه؛ از سفره‌‌‌ همسایه‌اش سهم دارد. این نگاه همیشه برای من آنقدر زیبا بوده که سعی کرده‌ام تا به امروز آن را نگه‌ دارم و زندگی شهری آن را از من ندزدد.

۲. نمایشنامه‌‌ «گاومیش»، پاقدمش برایم پر برکت بوده‌ و طی این سال‌ها بارها اجرا رفته و نمایشنامه‌خوانی شده است.

گاومیش سفره‌ای است که هنوز پهن است! نمایشنامه‌ گاومیش با کاسِمسا بی‌ربط نیست؛ که شرح آن در ادامه خواهد آمد.

۳. نمایشنامه‌ گاومیش قرار است ساعت ۷ شب روزهای ۲۵؛ ۲۶ و ۲۷ دی‌ماه ۱۴۰۰ به همراه چند جوان درجه یک تئاتر در تماشاخانه استاد عباس جوانمرد خوانش شود.

قرار است کمک‌هزینه‌، درآمد حاصل از فروش‌بلیط و کمک‌های خیرخواهانه حاصل از این نمایشنامه‌خوانی «کاسِمسا» شود.

دو همسایه‌ شریفِ ما در انجمنِ صنفی نمایشنامه‌نویسان این روزها برای تامین هزینه‌های بالای درمانی و دارویی‌شان دچار مشکل‌اند؛ من و گروه نمایشنامه‌خوانی گاومیش؛ وظیفه خود دانستیم که یادی از همسایه‌های دیوار به دیوارمان کنیم و به رسم ادب کاسِمسایی به در خانه‌شان بریم.

اگر دوست داشتید با ما همراه شوید و کاسه‌ همسایه‌مان را پُرتر کنید.

۴. دوم مردادماه سال ۱۳۹۶ باخبر شدم در یکی از روستاهای دور و مرزی شهرستان شوش در خوزستان، دخترِ ده ساله‌ای به نام «ایمان لطیفی» دچار نارسایی کلیه‌ شده است و خانواده‌اش در کار درمان او مانده‌اند.

فردای آن روز به خوزستان رفتم. روستای عرب‌نشینی که خانواده ایمان در آن زندگی می‌کردند، بسیار محروم بود؛ آنقدر محروم که گرمای چله‌ تابستان خوزستان فراموشم شد… همان روز بچه‌های انجمن نمایش شوش را جمع کردم و بعد از یکی دو روز تمرین فشرده؛ گاومیش را خواندیم و از مردم دعوت کردیم بیایند ما را بشنوند!

گاومیش بهانه‌ای بود تا بر ایمان نور بتابانیم و دیده شود؛ که دیده شد. تمام درآمد حاصل از خوانشِ گاومیش، که به لطف مردم، خیرینِ داخل و خارج از استان خوزستان، مبلغی چشمگیر شده بود، صرف درمان ایمان شد و فکر می‌کنم اتفاقی که باید می‌افتاد؛ افتاد!

۵. امید دارم این‌ بار هم به لطفِ حضور و حمایت شما بزرگواران، برکتِ گاومیش به دادِ من و گروهم برسد تا شرمنده دو همسایه شریف و نازنین‌مان نشویم.

۶. در انتشار اخبار نمایشنامه‌خوانی گاومیش یاری‌مان کنید. دو عزیزی که قرار است ظرف کاسمسا را برای‌شان پر کنیم؛ همسایه تک‌تک‌مان هستند. پس لطفا خبر نمایشنامه‌خوانی گاومیش در تماشاخانه استاد جوانمرد (روز ۲۵، ۲۶ و ۲۷ دی ماه ۱۴۰۰ ساعت ۷ شب) را به دوستان، آشنایان و بستگان خود اطلاع دهید، باشد که ظرف کاسمسای‌مان آن قدر پر باشد که لبخندی بر لب همسایه شریف‌مان بنشاند.

۷. «حواس‌مان به بغل دستی‌مان باشد». فکر می‌کنم عملی کردن این جمله؛ یعنی انجام کار صنفی.

برای خرید بلیت نمایشنامه خوانی گاومیش به این لینک مراجعه کنید.

پایان پیام

خرید عسل از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

خروج از نسخه موبایل