پرتاب تکه های سیمان در بزرگراه نواب و چند پرسش
پرتاب تکه های سیمان در بزرگراه نواب و چند پرسش
به گزارش گلونی فاطمه پهلوانی درباره پرتاب تکههای سیمان در بزرگراه نواب در اینستاگرامش نوشت:
در این شهر، «جان» ارزان است!
روز پنجشنبه ۹ام دیماه بلوکهای موزاییکی سیمانی رها شده در بین گاردریلهای وسط بزرگراه نواب، ابزار آمادهای بود برای تخلیه خشم یا شاید هیجان یک انسان بیمار!
و نتیجه؟ مرگ دختری مهربان که جز خیر و خوشی برای مردم و میهنش نمیخواست.
سمیه ستوده دوست و خواهر مهربانم، یک معلم مهربان و پرانرژی که همه تلاشش خلق زیبایی در زندگی و نگاه دخترکوچولوهای پیشدبستانی بود با اصابت سنگی که ضارب به سمت اتومبیل در حال حرکتش پرتاب کرد و مستقیم به سرش برخورد نمود در دم جان به جانآفرین تسلیم کرد و ما و دخترانی که عاشقش بودند را با دردی جانکاه و فراموش نشدنی تنها گذاشت.
حالا باز این ماییم و هجوم سوالات بیجواب، که گویی چون دردی بر قلب آنانکه باید نگذاشته، در پی پاسخ و حل علل هم نیستند.
اما «خون» باید «بها» داشته باشد و شایستهترین بها برای خون معلم جوانِ مظلوم، «آگاهی» است.
قاتل قطعا فردی است که از اختلالات رفتاری به عللی رنج میبرد. اگر معتاد متجاهر باشد که تکلیف روشن است، بروز رفتارهای خشونتبار از چنین فرد پر آسیبی بعید و عجیب نیست و شهر تهران در هیچ منطقهای از این معضل اجتماعی مصون نیست.
اگر فرد یا جوان هیجانزدهای بوده که در تخلیه هیجانات دست به چنین کار وحشتناکی زده، باید به شناسایی ریشههای رفتاری بروز خشونتها و هیجانات هنجارشکنانه پرداخت که سالهاست مددکاران اجتماعی و متخصصان و فعالین آسیبهای اجتماعی گفتهاند و نوشتهاند و تذکر دادهاند: «حال جامعه ما خوبنیست!» اما گویی گوش شنوایی نیست.
سازمانهای اجتماعی دولتی و غیر دولتی هم توان مقابله و درمان بیش از این ندارند چرا که علل اصلی و ریشهها زنده و روینده ادامه دارند و در نهایت جان و روان شهروندان است که ارزان و مفت گرفته میشود.
در این داستان غمانگیز هم احتمالات و عوامل زیادی به ذهن میآید، ولی مهمترین آنها را میتوان در چند سوال ساده پرسید و باید بازخواست کرد که آنها که هنوز به حفظ ارزشهایی خود ساخته چنگ میزنند و حفظ و حراست از جان و روان شریف ملتشان را به هیچ میانگارند بدانند، ما حقوق مسلم شهروندی را میشناسیم و تا هستیم مطالبه خواهیم کرد.
سوال اول- مخاطب شهرداری تهران: چرا با توجه به سوابق قبلی این مساله در اتوبانهای شهر، پیمانکار مصالح ساختمانی خطرناک را اینطور بدون نگهبان در فضای وسط اتوبان رها کرده است؟
سوال دوم-مخاطب شهرداری تهران: اساسا چرا باید فضای جداکننده لاینهای رفت و برگشت وسط اتوبان که معمولا با شمشاد و درخت و نهر پر میشده سنگ فرش شود؟
سوال سوم- مخاطب سیاستگذاران و مسئولان سازمانهای خدمات اجتماعی حاکمیتی: آیا وقت آن نیست که یک نظام هماهنگ برای مدیریت مسائل در هم تنیده آسیبهای اجتماعی داشته باشید؟
تا کی قرار است هر کدام از شما ساز خودش را بزند و در نهایت بدون هیچگونه بهرهوری صرفا تحلیل مساله کنید؟
در همین سالها هم بیشترین بار رفع و کاهش معضلات اجتماعی را سمنها و انجمنهای آسیب اجتماعی بر دوش کشیدهاند.
سوال چهارم- مخاطب حاکمیت: مردم از شما حداقلهای رفاه اجتماعی و اقتصادی را میخواهند و شما این نیاز را به مسائل پیچیده سیاسی خود در درون با هر که جز شما میاندیشد و در بیرون با اغلب کشورهای دنیا گره زدهاید!
آیا وقت آن نیست که کمی هم به مسئولیتهای دنیوی خود بیندیشید و عمل کنید و کمتر برای آخرت ملتی که دنیایش هر روز عاریتر از استعدادها و امکانات اولیه برای پرداختن به آخرتش میشود، سنگ به سینه بزنید؟
پایان پیام
خرید عسل از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 259324 ساعت خبر : 11:03 ق.ظ