همون همیشگی؛ مهارت های لازم برای سفارش قهوه

همون همیشگی؛ مهارت های لازم برای سفارش قهوه

به گزارش گلونی تا همین یکی دو سال پیش وقتی اسم پنکیک را می‌‌شنیدم، فکرم به سمت لوازم آرایشی کشیده می‌‌شد و اصلا در مخیله‌‌ام هم نمی‌‌گنجید که یک چیز خوردنی خیلی خوشمزه به همین نام وجود دارد و البته خدا شاهد است که بارها خودم را تف و لعنت کرده‌‌ام که سی و چند سال عمرم را چگونه و چطور دور از این خوردنی لذیذ سپری کرده‌‌ام، آن هم برای من که عاشق غذاهای این طوری و خارجکی هستم.

اصلا کشیده شدن من سمت این چیزهای آدم با کلاس‌‌ها، منظورم پنکیک و کافه و قهوه است، از آنجایی شروع شد که در عنفوان جوانی بی‌کس و تنها بودم و برای اینکه این افکار تلخ بی‌همدمی به ذهنم حمله نکنند، پیاده از خانه راه می‌‌افتادم و آرام آرام می‌‌رفتم زیر یکی از دهنه‌‌های پل خواجو و خودم را قاطی آوازه خوان‌‌های آنجا می‌‌کردم و چون از کودکی علاقه خاصی به فریاد زدن و جیغ و جار کردن داشتم، همانجا هر چه در چنته داشتم رو می‌‌کردم و خوب طبیعی بود که با آن گام بالا خواندن باعث شود که به حنجره‌‌ام فشار بیاید و چاره‌‌ای نبود که یک نوشیدنی گرم بخورم تا کمی تارهای صوتی‌‌ام آرامش بگیرند.

همون همیشگی

چون پدرم عاشق چایی بود و مادرم عاشق پدرم، چایی همیشه در خانه ما به وفور یافت می‌‌شد، پس منطقی نبود که بخواهم گلویم را با چایی تازه کنم.

این بود که یک کافه که نفرین آمون بر آن باد را همان نزدیکی‌‌ها پیدا کردم و وقتی چشمم به «هات چاکلت» افتاد به یاد ایامی که در اِل اِی داشتم افتادم و خارجه‌‌ام عود کرد و تازه دیدم هر کسی به آنجا مراجعه می‌‌کند یک چیزهای گرد شکلاتی یا زرشکی یا تمشکی یا که مشکی هم با نوشیدنی‌‌اش می‌‌گیرد، پس من هم بیشتر از آن فکر نکردم و سفارشم را دادم و همان شد که الان به عنوان یکی از قهوه‌‌شناس‌‌ترین افراد این مرز و بوم در خدمت شما هستم.

البته فکر نکنید که شما هم می‌‌توانید فقط با خوردن دونات دو رو شکلاتی و هات چاکلت به اینجا برسید، چرا که من استعداد این کار را داشتم و با پشت کار خودم و سوزاندن پول‌‌هایم که آن موقع از پارو بالا می‌‌رفتند به این جایگاه رفیع رسیده‌‌ام و بعید می‌‌دانم که شما پول این کار را یا حتی استعداد این کار را داشته باشید، اما می‌‌توانید از تجربیات من در این زمینه استفاده کنید.

البته آشنایی با شخصی که فضولی‌‌اش به شما نیامده نیز در این موفقیت چشم‌‌گیر من بی‌تاثیر نبوده است و از همین جا بوسه‌‌ای بر پاهایش …، که نه، بر دستانش …، آن هم نه، آهان به او خواهم گفت: «دمت گرم، من با وجود تو افق‌‌های روشنی در برابر خودم می‌‌بینم.»

همون همیشگی

به هرحال برای اینکه شما هم بتوانید در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشید، از اولین قدمی که وارد کافه می‌‌شوید مسیری را پیش پای شما می‌‌گذارم تا هر چه بیشتر شبیه آدم حسابی‌‌ها و خارجه رفته‌‌ها به نظر برسید، وگرنه از ما که پنهان نیست، شما به احتمال زیاد فرق بین دمنوش بابونه و قهوه دمی صد درصد عربیکای یرگاچف را نمی‌‌دانید.

اما پس از پایان این مطلب شما یاد خواهید گرفت که جوری رفتار کنید تا دیگران خیال کنند شما فرق بین دمنوش بابونه و قهوه دمی صد درصد عربیکای یرگاچف را می‌‌دانید.

در ابتدای کار همین که وارد کافه‌‌ای شدید، مثل بز در چشمان باریستا زل بزنید تا به شما سلام کند.

اگر نمی‌‌دانید که باریستا چیست یا کیست، کافیست که با دقت بیشتری به اطراف نگاه کنید، اگر دیدید شخص دیگری هم مثل بز به شما زل زده، احتمالا یکی دیگر از افرادی است که این مطلب را خوانده و مثل شما در حال طی کردن مسیر سعادت است، آن که نه، آن یک نفر دیگر که به شما محل سگ هم نگذاشته است، همان، رو به او کنید و منتظر بمانید تا به شما سلام کند و وقتی این کار را کرد، تنها با تکان دادن سر به او پاسخ دهید.

اگر هم کماکان شما را به کتف خودش گرفته بود، می‌‌توانید از دو روش تهاجمی یا تدافعی استفاده کنید که این که کدام روش بهتر است را باید در شرایط سنجید.

همون همیشگی

روش تهاجمی این است که با همان نگاه بز طوریتان در چشمانش خیره شوید و از او سراغ مدیریت کافه را بگیرید و اگر شانس با شما یار باشد، باریستای مذکور دست را تو می‌‌رود و با نگاهی شکرخورانه سعی می‌‌کند از زیر زبان شما بکشد که برای چه سراغ مدیریت را می‌‌گیرید و شما هم همین بازی را ادامه می‌‌دهید و در تمام این مدت تمام تلاشتان این است تا ترس و دلهره نسبت به شکایت احتمالی شما پیش مدیریت را در دلش ایجاد کنید و آن بچه پررو را مجبور به عذرخواهی کنید.

در نهایت هنگامی که از میزان التماس و خواهش و تمنای باریستا راضی شدید، تنها به تعریف از فضای کافه اکتفا کنید.

سعی کنید بسته به محیط کافه از الفاظی مثل دنج، کلاسیک، ساچ واو و یا کلمات مناسب دیگر در صحبت‌‌هایتان استفاده کنید تا خیلی با کلاس به نظر برسید.

پیروزی در این روش، ارتباط مستقیمی به میزان پررویی شما و باریستا دارد و اگر باریستا رویش از شما بیشتر بود، بهتر است دالی‌‌بک کنان کافه را ترک کنید.

اگر موفق شدید تا باریستا را به زانو در بیاورید، حتما به یاد داشته باشید تا قضیه را ختم به خیر کنید و جوری رفتار نکنید که باریستا قصد تلافی کند، چون دست او و مخصوصا دهانش برای جبران پر است و ممکن است نوشیدنیتان را با فوم اضافه تحویلتان دهد و تازه منت هم سرتان بگذارد که برای شما فوم بیشتری گذاشته است.

همون همیشگی

می‌‌دانیم که نمی‌‌دانید که فوم چیست، برای همین این یکی را به شما خواهم گفت که دِینم را نیز ادا کرده باشم. فوم همان کف خودمان است. به هر حال بهتر است تحت هیچ شرایطی آن کف را نخورید، حتی اگر حس کنید پولتان از بین خواهد رفت.

به یاد داشته باشید که برای آرامش بیشتر باریستا، می‌‌توانید او را با باریستاهای استارباکس مقایسه کنید و بگویید که او بیشتر و بهتر از آنها از کار در کافه و مشتری مداری سر در می‌‌آورد.

شاید شما ندانید که باریستای استارباکس چیست یا کیست، و اصلا اهمیتی هم ندارد، همین که باریستای همین کافه می‌‌داند کافیست.

در روش تدافعی، شما کافه را ترک خواهید کرد، اما توصیه شده است که زهر خود را، هرچند یک قطره بریزید و برای این منظور می‌‌توانید با گفتن اینکه چه آدم‌‌های بیشعوری قرار است میزبان شما باشند و یا اینکه در هیچ کدام از شعبه‌‌های استارباکس چنین رفتار زشتی با شما نشده است و یا غرغرکنان به شیوه‌‌ای که مثلا قرار نیست باریستا غرغرهایتان را بشنود، کمی از عصبانیت خود را بکاهید.

حتما دقت داشته باشید که کوبیدن در به هم، باز گذاشتن در مغازه در زمستان و بستن آن در تابستان و یا بازی کردن با درهای ریلی چشمی در این روش به شدت توصیه شده است.

یکی از سوزناک‌‌ترین جملاتی که می‌‌توانید با آن باریستای زبان دراز را تا یک هفته روانی کنید این است که بگویید قهوه فله‌‌ای و دستگاه چینی، همین باریستا را کم دارد. در هر صورت هر چند تا کافه که لازم است سر می‌‌زنید تا بالاخره کافه مورد نظر برای ورود را پیدا کنید.

حواستان باشد که بعضی کافه‌‌ها خیلی فکر می‌‌کنند که کول هستند و قوانین بی‌‌مزه‌‌ای برای ورود دارند. مثلا ممکن است یک تابلوی چوبی که آدم را یاد ایام منحوس دبستان می‌‌اندازد جلوی در مغازه‌‌شان گذاشته و بسته به روحیات باریستا یا صاحب کافه از طرح‌‌های گل گلی یا جملات قصار دم دستی برای پر کردن آن استفاده کرده باشند.

همون همیشگی

بعضی‌‌هایشان نوشته اند که اگر یک بار همراه یک نفر آمدید، دیگر شما را بدون آن یک نفر یا با یک نفر دیگر راه نخواهند داد که بهشان بگویید که شما با هر خری که صلاح بدانید خواهید آمد و این شما هستید که انتخاب می‌‌کنید به کجا بروید.

بعضی‌‌ها هم ممکن است بنویسند که «یه قهوه» ۲۵۰۰۰ تومان و «سلام، روزتون بخیر، لطفا یه قهوه» ۲۰۰۰۰ تومان، بهتر است در صورت ورود به این کافه ۳۰۰۰۰ تومان روی پیشخوان بی‌‌اندازید و سکوت کنید تا خود طرف حدس بزند شما چه می‌‌خواهید. فکر کرده‌‌اند فقط خودشان بلدند. خلاصه مراقب این کافه‌‌های بی‌‌مزه باشید.

یادتان باشد، مشتری پادشاه و مغازه‌‌دار کلفت و نوکر اوست، پس هر جور دلتان خواست می‌‌توانید رفتار کنید و اصلا روانشناسان توصیه کرده‌‌اند که عقده‌‌های فروخورده دوران کودکیتان را در کافه‌‌ها تخلیه کنید.

مثلا اگر اهل سیگار هستید یا نیستید خیلی فرقی نمی‌کند، اما اگر دیدید که در کافه کسی از مشتریان در حال دود بازی است، سریعا مراتب اعتراض خود را به مدیریت ابلاغ کنید و اگر دیدید کسی از این کارهای بد نمی‌‌کند، می‌‌توانید از باریستا بپرسید که اجازه‌ این کار را دارید یا خیر.

در صورتی که شانس با شما یار باشد جواب منفی خواهید گرفت و این یعنی فرصت بیشتر برای تخلیه انرژی‌‌های بدی که در طول روز دریافت کرده‌‌اید.

اگر جواب مثبت گرفتید و خواستید بر خلاف سلامتیتان کاری انجام دهید که ما اصلا توصیه نمی‌‌کنیم، یادتان باشد که به بهانه نداشتن فندک، از باریستا بخواهید تا آن لعنتی جذاب را برایتان روشن کند.

همون همیشگی

پس از انتخاب میز حواستان باشد که حتی اگر لازم نیست، با دست به باریستا اشاره کنید و از او بخواهید تا میز شما را تمیز کند، و اگر هنوز به این مرحله نرسیده‌‌اید تا با صراحت خواسته خود را بیان کنید، طوری که مثلا قرار نیست باریستا رفتارتان را ببیند، انگشت خود را روی میز یا صندلی بکشید و پس از آن یک نگاه ناراحت یا عصبانی به انگشتتان بکنید تا دوزاری طرف بی‌‌افتد و برای پاک کردن میز مراجعه کند.

در این یک مورد اصلا نباید آن کافه را با کافه‌‌های استارباکسی که قبلا مثلا رفته‌‌اید مقایسه کنید، چون قضیه‌‌اش کلا فرق می‌‌کند و ممکن است که باریستا خودش دوزاری‌‌اش بی‌‌افتد که شما تا به حال به استارباکس نرفته‌‌اید.

پس از آن نگاهی طولانی به منوی کافه بکنید و روی هر چیزی که دست گذاشتید، کافیست بپرسید که تک شات است یا دابل. شاید شما ندانید که تک شات یا دابل اصلا چیست و این البته همانطور که گفتیم اهمیت زیادی ندارد، فقط امیدوارم نوشیدنی مناسبی را برای این پرسش انتخاب کرده باشید، وگرنه همه می‌‌دانند که دمنوش گل‌‌گاو‌‌زبان، دمنوش گل‌‌گاو‌‌زبان است و این چیزها را بر نمی‌‌دارد، اما اگر اشتباها چنین اتفاقی افتاد، سریعا بگویید که انرژیتان افتاده است و زبانتان درست نچرخید و این بار یک نوشیدنی دیگر را انتخاب کنید.

خواهش می‌‌کنم در انتخاب خود دقت کنید چون این روش تنها یک بار جواب می‌‌دهد و با هر بار اشتباه آبرویتان بیشتر در خطر خواهد بود. دست از سر دمنوش گل‌‌پنیرک، خارخاسک هفت دنده و چای دارچین بردارید، این‌‌ها را در خانه عمه‌‌تان هم می‌‌توانید بخورید.

اگر شانس بیاورید و مثلا باریستا در جواب شما بگوید که «تک شات»، بلافاصله بپرسید که ترکیبش چند چند است؟

همون همیشگی

می‌‌دانم شما نمی‌‌دانید که منظور از این جمله چیست و ممکن است فکر کنید که من دیوانه شده‌‌ام و شاید دارم نتیجه بازی استقلال پرسپولیس را از باریستا می‌پرسم اما به من اعتماد کنید، نتیجه صفر صفر یا نهایتا یک یک دیگر پرسیدن ندارد، منظور از این جمله را بعدها خودتان خواهید فهمید و الان نیازی نیست برایتان توضیح دهم، اما جواب باریستا هر چه بود، شما مخالفت کنید و چیز دیگری بخواهید.

مثلا اگر جواب شنیدید که «۲۰-۸۰» است، بگویید که شما «۳۰-۷۰» می‌‌خواهید و یا اگر گفت «۴۰-۶۰»، شما بگویید «۱۰۰%» می‌‌خواهید. می‌‌دانم نمی‌‌دانید، شما بهتر است فقط این سوالات را بپرسید.

البته این پرسش‌‌ها مربوط به مرحله آماتوری است و اگر بخواهید حرفه‌‌ای‌تر به نظر بیایید می‌‌توانید بپرسید که دانه قهوه «لایت رُست است، یا مدیوم رست یا دارک رست؟» و یا بپرسید که «عربیکا سینگل اوریجین است یا خیر» و اگر هست «اتیوپی است یا پرو و یا کدام کشور دیگر».

این‌‌ها و سوالات تخصصی دیگر به شما کمک می‌‌کند که حتی اگر گاوِ گاو هم باشید، در چشمان آن باریستای بخت برگشته خیلی آن طوری به نظر نرسید، فقط حواستان باشد که برخی از باریستاها به دلیل اینکه می‌‌خواهند خوش رویی خودشان را نشان دهند و یا ممکن است از دیدن یک آدمی که بالاخره از این چیزها سر در می‌‌آورد خوشحال شده باشند، بخواهند صحبت را با شما ادامه دهند، که در همین جا باید به نحوی آرام ردشان کنید بروند پی کار خودشان، ناسلامتی شما آمده‌‌اید تا در کنار نوشیدن قهوه، کمی هم به ذهنتان استراحت بدهید.

همون همیشگی

حواستان باشد که همیشه جو را مسالمت آمیز نگه دارید، مگر اینکه دلتان هوس نوشیدنی با کف اضافه‌ رایگان کرده باشد.

به هر حال پس از اینکه سفارش قهوه‌‌تان را دادید چند دقیقه‌‌ای منتظر شوید و در همان حین هم مدام به ساعتتان نگاه کنید و به این فکر کنید که در استارباکس خیلی کمتر از این‌‌ها زمان می‌‌برد تا سفارشتان آماده شود و حتما حواستان باشد که این موضوع را به باریستا گوشزد کنید.

پس از اینکه نوشیدنیتان را نوش جان کردید اگر دلتان خواست می‌‌توانید یک نقد محکم در رد نوشیدنی‌‌تان با باریستا داشته باشید.

هنگام که قصد بیرون رفتن از کافه را داشتید، منتظر باشید تا حواس باریستا از شما پرت شود، سپس با آرامشی مثال زدنی از جایتان بلند شوید و از مغازه خارج شوید.

لازم نیست تا به خاطر قهوه فله‌‌ای کیلویی شصت هزار تومان که خودتان می‌‌توانستید بهتر از آن را در خانه درست کنید هزینه‌‌ای بپردازید.

اگر احیانا دچار عذاب وجدان شدید فقط به این فکر کنید که ۱۰ گرم قهوه نهایتا ششصد تومان است و یک قلپ آب هم که در آبخوری‌‌های پارک به صورت رایگان ارائه می‌‌شود و چرا باید بابت چیزی به این ارزانی، آن همه پول پرداخت کنید اما خوب اگر هم پول‌‌هایتان زیادی کرده و دلتان خواست هزینه‌‌اش را پرداخت کنید، ما جلوی شما را نمی‌‌گیریم.

اگر به هر دلیلی هنگام خروج از مغازه گیر افتادید، خودتان را به موش مردگی بزنید و یک دلیل برای کارتان بسازید و مثلا بگویید که کارت بانکیتان در ماشین جا مانده است و یا اینکه به خاطر مشغله فکری زیادی که مدیریت همزمان سه شرکت برای شما به همراه داشته حواستان پرت شده است.

البته می‌‌توانید از بی‌اعتمادی باریستا نسبت به خودتان هم انتقاد کنید و بگویید دیگر دوزار پول که این حرف‌‌ها را ندارد و غرغرکنان کارت بانکی زبان بسته خودتان را برای حساب و کتاب به باریستا بدهید. یادتان باشد که شما پادشاهید و او نه.

همون همیشگی

رفتارهای بسیاری وجود دارند که می‌‌توانید حین کافه‌‌نشینی برای ارتباط موثرتر با باریستا داشته باشید.

مثلا از او بپرسید که اگر فضولی نیست چقدر حقوق می‌‌گیرد، و صد البته که جواب باریستا کوچکترین اهمیتی ندارد، پس از شنیدن جواب چشمانتان را از حدقه بیرون بی‌‌اندازید و بگویید که چقدر کارشان سخت، حقوقشان کم اما آرامششان بیشتر است و او را با خودتان که زیر بار فشار در حال زاییدن هستید مقایسه کنید و از جمله کلیدی «پول که خوشبختی نمیاره» استفاده کنید. دیگر پیچ و تاب دادن این موضوع با خودتان.

از موارد دیگر این است که برخی از کافه‌‌ها به ازای هر نوشیدنی تنها ۴۵ دقیقه از شما پذیرایی خواهند کرد.

البته این قانون من در آوردی به دلیل کسادی کار کافه‌‌ها خیلی تق و لق طوری اجرا می‌‌شود و شما می‌‌توانید تنها با سفارش دادن یک چایی ساده، چیزی نزدیک به چهار تا پنج ساعت آنجا لنگر بی‌‌اندازید که مقدار آن هم به بی‌‌کاری شما بستگی دارد و هم به رویتان.

یکی از دوستان نزدیکم رکورد بیشترین زمان حضور در یک کافه تنها با یک سفارش را دارد که رکوردش در کتاب کینس نیز ثبت شده است. شش ساعت و پنجاه و دو دقیقه، تنها با سفارش یک لیوان آب جوش، و تازه تی بگ هم از خودش بود و یک لیوان آب جوش را هم رایگان گرفت.

خلاصه این که شما تنها با بخش کوچکی از این کار آشنا شدید و مابقی‌‌اش به پشتکار و خلاقیت خود شما بستگی دارد.

امیدوارم با انتشار این مطلب به افزایش سرانه مراجعه به کافه‌‌ها نیز کمکی هر چند کوچک بکنید و دست به دست یکدیگر بدهیم تا از این جهان سومی بودن رها شویم.

سایر آثار نویسنده را بخوانید

پایان پیام

نویسنده: محمد شریفی

ایرانی‌ها چه دغدغه‌هایی دارند؟
اینجا را ببینید

کد خبر : 264478 ساعت خبر : 12:35 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=264478
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات