نان دزدها باز می گردند
نان دزدها باز میگردند
به گزارش گلونی به جرم دزدیدن یک قرص نان افتادم در زندان؛ درست مثل ژان والژان.
قرار بود مرا به بند ۱۱ که مخصوص نان دزدها بود، ببرند. اما درست شب قبل از ورود من به زندان در بند نان دزدها دعوا و درگیری به پا شده بود و مسئولین زندان تصمیم گرفته بودند نان دزدها را کنار هم قرار ندهند.
بنابراین نان دزدها با پیتزا دزدها، اختلاسگران بزرگ بانکی، نویسندگان پایاننامههای میدان انقلاب و قاتلین سریالی بُر خوردند. در تمام اتاقهای زندان حداقل یک نان دزد پیدا میشد.
نان دزدها خصوصیات عجیبی داشتند. در تمام وجودت میگشتند و کمارزشترین و در عین حال ضروریترین وسیلهات را پیدا میکردند و آن را گرو نگه میداشتند تا خواسته آنها را برآورده کنی.
مثلا در بند نویسندگان پایاننامه، کش شلوار تمام افراد یک اتاق دزدیده شده بود. کش تنبان آنها را پس نداد تا بهترین تخت اتاق را دادند به همان نان دزد اعظم.
چند روز بعد، سرِ شلنگ توالت ناپدید شد و همه بند مجبور شدند نان دزد عزیز را یک نخ سیگار مهمان کنند تا سرِ شلنگ را پس بدهد.
صابون، شامپو و هر چیز بیخودی که درونش یک باخودیِ خاصی هم داشت، غیب میشدند و پس از پرداخت باج، ظاهر میشدند.
چون نان دزدها در تمام بندها پخش بودند، دزدیها را طبق هماهنگی با هم انجام میدادند که تخم آن کالای مفقود شده را ملخ بخورد و دست همه در پوست گردو بماند.
نان دزدها باز میگردند
اختلاسگران دیدند با همین فرمان پیش بروند، نان دزدها حاکمین مطلق زندان میشوند. بنابراین طی جلسهای تصمیم گرفتند نان دزدها را زمین بزنند.
روز بعد از جلسه، اختلاسگران سر وعده صبحانه از یک نان دزد خواستند نمکدان را به آنها قرض بدهد. بعد یک دعوای صوری راه انداختند و موضوع نمکدان بین جر و بحثها گم شد. همین روش را ادامه دادند تا نان دزدها برای صبحانه و نهار و شام به جز نان هیچ چیز نداشتند.
نان دزدها یادشان افتاد که نمکدان و بقیه چیزها را قرض داده بودند. رفتند که قرضشان را پس بگیرند، اما اختلاسگران گفتند به اشتباه نمکدان را قرض دادند به پیتزا دزدها، بشقابها را قرض دادند به پایاننامه نویسها و لباسهای زیر را قرض دادند به قاتلین سریالی. بعد هم تأکید کردند که نگران نباشند و تا آخر هفته تمام قرضهایشان را پس میدهند. پس ندادند.
قرار شد سه روز دیگر بدهند. ندادند. گفتند با سودش یک ماه دیگر میدهند. ندادند.
اعصاب نان دزدها به هم ریخته بود. برای دزدی تمرکز نداشتند. همه مال و اموالشان روی هوا بود. اختلاسگران به نان دزدها پیشنهاد دادند اگر یک نمکدان دیگر هم به آنها قرض بدهند، تا سه ماه دیگر ۶ نمکدان به آنها پس خواهند داد به علاوه اصل نمکدانها.
نان دزدها وسوسه شدند. به هر قیمتی بود از بندهای دیگر نمکدان گیر آوردند و دادند به اختلاسگران. بعد از سه ماه نهتنها نمکدانی دریافت نکردند بلکه به خاطر بدهی مدام کتک میخوردند. مسئولین زندان هم مدام در حال سوا کردن آنها بودند تا اینکه خسته شدند و دوباره تمام نان دزدها را برگرداندند به همان بند ۱۱.
مسلما در بند ۱۱ هر روز همان دعواهای قبلی به پا میشد. بنا بر این مسئولین زندان تصمیم گرفتند هر از چند گاهی تمام درهای بند ۱۱ را تا درب اصلی زندان به صورت کاملا غیر عامدانه باز بگذارند. حتی ساعتهایی که نان دزدها برای هواخوری به حیاط میرفتند، زندانبانان داخل سلولهای آنها میرفتند و با بیل و کلنگ تونلی که نان دزدها برای فرار حفر کرده بودند را ادامه میدادند.
مسائل پیش آمده به مقامات بالا گزارش شد و تصمیم گرفته شد نان دزدی از لیست جرائم حذف شود و نان دزدها به آغوش جامعه بازگردند تا مسئولین با فکر باز به حل مشکلات اصلی برسند.
سایر آثار نویسنده را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: یاسمن سعادت
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید
کد خبر : 266658 ساعت خبر : 7:00 ب.ظ