قسمت اول یاغی؛ وقتی کارگردان مورد پسند است
قسمت اول یاغی؛ وقتی کارگردان مورد پسند است
هشدار میدهیم که احتمال لو رفتن قصه وجود دارد
به گزارش گلونی قسمت اول یاغی پخش شد و از آنجایی که ما به آقای محمد کارت ارادت داریم، احتمال دادیم که بالاخره قرار است یک سریال جذاب در شبکه خانگی داشته باشیم.
در همان ابتدای سریال میبینیم که طبق رسمی که اخیرا مد شده است، تماشای این سریال هم برای افراد زیر ۱۲ سال ممنوع است.
اما نکته اینجاست که سریالهای دیگر را برای افراد زیر ۱۵ سال ممنوع کرده بودند اما یاغی برای زیر ۱۲ سال.
کارگردان همین جا متفاوت بودن اثرش را نشان میدهد. به جای اینکه یک جمله را کپی کند، منطقیتر به آن نگاه کرده و زیر ۱۲ سال را ممنوع دانسته، احسنت به شما آقای کارت.
تیتراژ سریال یک تیتراژ آتشی است که آتش از همه جایش میزند بیرون و آدمها از آتش میآیند و فلان.
خوب است، دلش خواسته تیتراژش آتشین باشد، بقیهاش به کسی مربوط نیست.
در همان ابتدای سریال علی شادمان را میبینیم که بزرگ شده است و او را جاوید صدا میزنند. او همچنان مثل کودکیاش بچه خوبی است.
این پسر همیشه مهربان بود، خدا را شکر سلامتیاش را به دست آورده و میتواند دزدی کند، اما مهربانانه دزدی میکند.
امیر جعفری در نقش یک کارفرمای خوب ظاهر میشود و وقتی کارمندش به پول نیاز دارد به او پول میدهد. کارگردان قصد داشته بگوید حتی اگر کارفرمای دزد هم هستید، از نوع خوبش باشید، احسنت بر تو.
امیر جعفری در ادامه نشان میدهد علاوه بر اینکه حواسش به کارکنانش هست، مدیریت خوبی هم دارد و سریع میتواند دعوا را جمع کند.
قسمت اول یاغی
کمی از سریال میگذرد که مخاطب متوجه میشود تا اینجای کار، نداشتن شناسنامه موضوع سریال است.
از آقای محمد کارت غیر از این هم انتظار نداشتیم. موضوعی که کمتر به آن اشاره میشود و شاید بعضیها ندانند که بچههایی هستند که سالهای سال بیشناسنامه ماندهاند و وکیلهایی هستند که سالهای سال به دنبال شناسنامه برای این افراد هستند اما همچنان بعد از گذشت ۱۰-۱۵ سال موفق نشدهاند.
ما چون این موضوع را میدانستیم تا آخر سریال فقط حرص خوردیم برای قوانینی که زندگی یک بچه بیگناه را به راحتی نابود میکند.
وارد این بحث نمیشویم، مجددا میگوییم آقای کارت، دم شما گرم.
در ادامه سریال ما جاوید را میبینیم که علاوه بر اینکه دزد خوبی است، خیلی هم خوب میرقصد.
او بار دیگر نشان میدهد که در تمام عرصهها توانا است.
در سکانسی دیگر میبینیم که دختر مورد علاقه جاوید به او، موهایش را هدیه میدهد و جاوید اشک شوق میریزد برای این هدیه.
خیلی رمانتیک است ولی حالا اگر ما بودیم، طرف یکی در سرمان میزد که این کثافتکاریها چیست میکنی. مردم شانس دارند.
در ادامه سریال ما با بحث تتو روبهرو میشویم. بحث داغ بین خانوادهها.
از آقای کارت ممنون هستیم که به این مشکل جوانان اشاره کرده است.
من نمیدانم این همه مقاومت خانوادهها برای جلوگیری از تتو زدن فرزندان برای چیست؟
پدر و مادرهای عزیز یک بار برای همیشه بپذیرید اگر فرزندتان میخواهد تتو بزند، به شما مربوط نیست و این بحث را برای همیشه تمام کنید.
فرزندان عزیز، شما هم هر غلطی خواستید بروید بکنید و به کسی هم نگویید، والا.
در ادامه سریال یاغی ناگهان پارسا پیروزفر مثل همیشه با ابهت وارد میشود.
او که بعد از مسلمان شدنش در سریال سفر سبز خبری از خود نداده بود، حالا نشان داد که کاملا غرق دنیای ایرانیها شده است.
آقای پارسا جان از آن افرادی است که چه دزد باشد، چه خلافکار باشد، چه پولدار باشد، چه بیپول باشد، خلاصه هرکاری کند آدم دلش میخواهد نگاهش کند.
به چشم برادری، تیپ و قیافه را که فاکتور بگیریم چون نباید ظاهربین باشیم، شخصیت از سر و روی این مرد میبارد. حتی الان که به نظر خلافکار است.
احسنت بر تو آقای کارت که پارسا جان را انتخاب کردی که چشم ما بعد از مدتها به جمالش روشن شود. دختران عزیز اگر دستان خود را قطع نکردید توجه شما را به ادامه سریال جلب میکنیم.
قسمت اول یاغی
در ادامه سریال میبینیم که ما گول خوردیم و امیر جعفری نه تنها کارفرمای خوبی نبود، بلکه نامرد فلان فلان شده هم بود.
چقدر راحت گول خوردیم، چقدر ما ساده بودیم، همین است که در زندگی هیچی نمیشویم، مدام چوب سادگیمان را میخوریم.
در ادامه سریال با قوانین شهادت خانمها و این صحبتها روبهرو میشویم که با اینکه قوانین زشتی هستند اما صحبتی درباره آنها نمیکنیم.
سکانسهای تصویر آهسته شهربازی کاملا پتانسیل مسخره کردن داشتند اما ما از آن رد میشویم، قطعا آقای کارت صلاح دانسته این سکانسها را در سریال داشته باشد به کسی هم مربوط نیست.
ما سلیقه شخصی خودمان را کاملا بیتربیتانه در بررسی سریالها تحمیل میکنیم و به شما هم مربوط نیست.
در سکانس دیگری از سریال، مهلقا خانم را میبینیم که از دختر اولش که شانس نیاورد هیچ، حالا از دختر دومش هم شانس نیاورده است.
مهلقا خانم این بار تکنیک جدیدی به کار گرفته و به دخترش اجازه داده با شخصی که فکر میکرده مناسب نیست رفت و آمد کند به این امید که دختر متوجه بشود، اما غافل از اینکه رکب خورده است.
در نهایت دختر هم خودش را میکشد. این چه کاری است یاد گرفتید، زرت خودتان را میکشید؟
کمی مقاومت کنید، صبر کنید، تا تقی به توقی میخورد خودشان را میکشند.
مهلقا خانم شما هرکاری کنید آخرش دخترتان خودش را میکشد، به نظرم یک بار شما خودت را بکش شاید مشکلات حل شد.
یاغی را در فیلیمو ببینید
درباره سریال یاغی بیشتر بخوانید
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید
کد خبر : 268676 ساعت خبر : 7:00 ب.ظ